کتاب «درآمدی بر فلسفه پزشکی»  [Philosophy of medicine : an introduction] پزشکی را از منظری فلسفی مطالعه می‌کند. با توجه ‌به نقش برجسته پزشکی در جامعه امروز، اینکه تاکنون توجه چندانی به فلسفۀ پزشکی نشده است، جای سؤال دارد.

درآمدی بر فلسفه پزشکی»  [Philosophy of medicine : an introduction]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «درآمدی بر فلسفه پزشکی» اثر پل تامپسون [Thompson, R. Paul] و راس آپشر  [Upshur, Ross] توسط محمد مهدی هاتف ترجمه و به همت انتشارات سمت در 251 صفحه و با شمارگان 500 نسخه با قیمت 29 هزار تومان منتشر شد.

مترجم در یادداشتی که بر این کتاب نوشته آورده است: «نکته ظریفی که درخصوص متون فلسفه پزشکی قابل ‌ذکر است ناهمگنی عمده آن‌ها است، تا آنجا که می‌توان آن‌ها را در دو دسته متمایز جای داد. دسته نخست که با عنوان متون انتقادی از آن‌ها یاد می‌کنم رسالت خویش را نقد پزشکی مدرن و به پرسش کشیدن جزم‌های تاریخی آن قرار داده ‌‌است. این متون البته یکدست نیستند.»

هاتف در ادامه می‌نویسد: «دسته دیگر متون فلسفه پزشکی اما عمدتاً جنبه تحلیلی دارند و تمرکزشان را بر تحلیل مفاهیم پایه، روش‌های تحقیق و شیوه‌های استدلال و تصمیم‌گیری در سطوح مختلف علم پزشکی قرار می‌دهند؛ از فعالیت‌های تحقیقاتی و آزمایشگاهی گرفته تا کار بالینی و تشخیص و درمان و مراقبت.»

مترجم در معرفی این اثر می‌نویسد: «کتاب حاضر به‌روشنی به همین دسته دوم تعلق دارد و هدف نویسندگان آشناکردن خواننده با مهم‌ترین مسئله‌های فلسفی ناظر به علم پزشکی بوده است ـ مراد از پزشکی در اینجا اعمّ از پزشکی پایه و آزمایشگاهی است که خصلت نظری دارند، و پزشکی بالینی که واجد خصلت عملی است. چنان‌که گفته شد این کتاب محصول مشترک یک فیلسوف و یک پزشک است: پل تامپسون استاد تاریخ و فلسفه علم، و راس آپشر استاد پزشکی، هر دو از دانشگاه تورنتو. نتیجه این همکاری مشترک متنی است که احتمالاً هم به کار دست‌اندرکاران پزشکی بیاید و هم برای اهالی و علاقه‌مندان به فلسفه قابل ‌استفاده باشد.»

نویسندگان در درآمد این اثر فلسفه پزشکی را بدین صورت تبیین می‌کنند: «بنابر توضیحی که در مقدمه و فصل اول خواهیم آورد، از دیدگاه ما فلسفه پزشکی شعبه‌ای است از فلسفه علم. به همین دلیل حوزه‌های تحلیلی اصلی فلسفی که مورد بحث قرار می‌گیرند معرفت‌شناسی، متافیزیک و منطق خواهند بود، و اخلاق محوریتی در آن ندارد. روشن است که در دل تمام دعاوی معرفتی‌ و در همه کندوکاو‌هایمان درخصوص جهان پیرامون، ارزش‌ها حضور دارند. اما کاوش در این مسائل، به‌رغم اهمیتی که دارد، با فلسفه پزشکی صرفاً مماس می‌شود. یعنی در عین اینکه نباید نادیده گرفته ‌شوند، در کانون بحث قرار نمی‌گیرند.»

نویسندگان در مقدمه در معرفی کتاب آورده‌اند: «ما در این کتاب، پزشکی را از منظری فلسفی مطالعه می‌کنیم. با توجه ‌به نقش برجسته پزشکی در جامعه امروز، اینکه تاکنون توجه چندانی به فلسفه پزشکی نشده است، جای سؤال دارد. تا همین اواخر، نه فیلسوفان علم علاقه خاصی به پزشکی نشان می‌دادند و نه موضع قاطبه پزشکان درخصوص بررسی فلسفی کارشان همدلانه بود؛ موضعی که از بی‌علاقگی تا خصومت را دربر می‌گرفت.»

کتاب از دوازده فصل تشکیل شده است. فصل نخست به فلسفه پزشکی اختصاص یافته است. فصل دوم به تعریف سلامت و بیماری پرداخته شده است. فصل سوم نظریه‌ها و مدل‌ها در پزشکی است که در واقع در این فصل به مؤلفه‌ای از پزشکی پایه پرداخته شده که تقریباً نظیری در پزشکی بالینی ندارد: ساختار و نقش نظریه‌ها و مدل‌ها.
فصل چهارم ماده‌انگاری و تقلیل‌گرایی در علم پزشکی عنوان دارد. فصل پنجم با عنوان احتمال و تصادفی بودن آورده شده است و فصل ششم علیت و استقرا نام دارد. برخلاف فصل سوم، در فصول هفتم، هشتم و نهم مؤلفه‌هایی از پزشکی بالینی مطالعه می‌شود که به‌ندرت بروزی در پزشکی پایه دارند. در این سه فصل عناصری استخراج شده که به ‌لحاظ فلسفی جالب توجه‌اند؛ با این توضیح که نویسنده در بررسی آن‌ها شیوه‌ای انتقادی در پیش می‌گیرد.

فصل دهم پزشکی از منظرهای اول شخص را مورد بررسی قرار داده است و فصل یازدهم به علوم اعصاب و بیماری‌های ذهنی اختصاص یافته در نهایت در فصل دوازدهم انواع پزشکی‌های مدرن بررسی شده است.

به گفته نویسندگان در فصل نخست این کتاب با عنوان فلسفه پزشکی، «ما در این کتاب با فلسفه پزشکی به مثابه شاخه‌ای از فلسفه علم معامله می‌کنیم؛ در نتیجه نقش چندانی برای اخلاق باقی نمی‌ماند. هرچند موقعیت‌هایی هست که با ان مماس می‌شوود؛ از جمله زمانی که ارزش‌ها بر روش‌شناسی پژوهشی اثر بگذارند یا معرفت پزشکی استلزامات اخلاقی آشکاری داشته باشد.»

در پشت جلد این اثر آمده است: «این کتاب درآمدی است فلسفی بر علم پزشکی، با یان هدف که نشان دهد پزشکی مدرن بر کدام درک فلسفی استوار است و از چه ابزارهای مفهومی در حل مسائل خود بهره می‌گیرد. دایره موضوعات کتاب هم مسائل نظری متداول در پژوهش‌های پزشکی را دربرمی‌گیرد و هم مسائل عملی جاری در پزشکی بالینی را. کتاب محصول مشترک یک فیلسوف و پزشک است: پل تامپسون استاد تاریخ و فلسفه علم و راس آپشر استاد پزشکی، هر دو از دانشگاه تورنتو. نتیجه این همکاری مشترک متنی است که احتمالاً هم به کار دست‌اندرکاران پزشکی بیاید و هم برای اهالی و علاقه‌مندان به فلسفه جالب توجه باشد.»

کتاب حاضر به طور خاص برای متخصصان و پژوهشگران حوزه نوظهور فلسفه علم پزشکی قابل استفاده است و پژوهشگران و دانشجویان فلسفه علم به طور کلی نیز می‌توانند از آن بهره ببرند. علاقه‌مندان به مباحث فلسفه علم به‌ویژه کسانی که در حوزه پزشکی مطالعه می‌کنند نیز در این کتاب مطالب مفیدی خواهند یافت.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...