به وقت تازیانه واقعیت | شرق


شاید انسان این روزها بیش از هر روزگار دیگری‌ در پی یافتن معنای زندگی برای خود باشد. اینکه چه ‌چیز به زیست هر انسان معنا می‌بخشد، معمای سخت روزگار ماست. کیرن ستیا [Kieran Setiya] نویسنده کتاب «در باب رنج و زندگی»[Life is hard : how philosophy can help us find our way]، از مفهومی سخن می‌گوید که شاید سد بزرگی برای زیستِ به‌زعم برخی سعادتمندانه باشد. او از اندوه، فقدان، شکست و به‌طور کلی آنچه قرین با رنج است سخن می‌گوید. فلسفیدن او در باب رنج، شیرین است و خواندنی.

کیرن ستیا [Kieran Setiya] خلاصه کتاب در باب رنج و زندگی»[Life is hard : how philosophy can help us find our way]

ستیا گاه در قامت یک رنجور ظاهر می‌شود و چنان بی‌پرده از رنج جسمانی خود می‌گوید که شاید نیمی از راه را برای پذیرش آن رفته باشد. همچنین او شجاعانه از امکان و احتمال سخن می‌گوید. از رنج‌هایی که محتوم به رخ‌دادن هستند. به‌زعم او انکار و تلاش برای به کنارنهادن رنج، خود مولد رنجی دیگر است. او در کتابش چنان استادانه فلسفیدن می‌آغازد و چنان زبردستانه از انحای گوناگون مصادیق رنج، همچون سوگ و فقدان سخن می‌گوید که خواننده را با افقی تازه روبه‌رو می‌کند. او به چابکی سرانگشتان یک جراح حاذق، چنان امعاء و احشاء شاکله بدیهی‌ترین رنج‌های بشر را می‌شکافد و ما را با احساساتی که تجربه کرده‌ایم ولی در نام گذاری آن احساسات ناتوان بوده‌ایم، روبه‌رو می‌کند که ماحصلش قرارگرفتن در سطح جدیدی از آگاهی نسبت به خود و خویشتن است.

کیرن فیلسوفی است که دست به فلسفیدنی روان‌شناسانه می‌زند. در سراسر کتاب نظریات فیلسوفانی از عهد باستان تا به اکنون را مطرح می‌کند و کوس ناسازگاری با آرای برخی‌شان سر می‌دهد و برخی را بی‌پروا تصدیق می‌کند. آنچه در کتاب در باب رنج و زندگی جالب توجه است، تقارن آرای فلسفی کیرن با نظریات پژوهشگران و درمانگران رویکردهای نوین روان‌شناسی است. فی‌المثل رویکرد روان‌شناسانه‌ای چون «درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد» که جزء کارآمدترین روش‌های درمانی است، با نظریات کیرن چنان هم‌پوشانی دارد که شاید بتوان گفت کتاب «در باب زندگی و رنج» را نوعی کتاب خودیاری دانست اما نه در هیئت مرسوم و متداول آن. شاید به این دلیل که فلسفه را از متن نظریات مکتوب به بطن مصائب روزمره آدمی می‌آورد. کیرن با زبردستی، تمام اَشکال مواجهه با رنج را مورد مداقه قرار می‌دهد و مخاطب را از معنای باسمه‌ای مفاهیمی چون شکست، سوگ، ناتوانی و حتی امید می‌رهاند. ابزار او برای این مهم، شاهدهایی است که در اثنای نوشته‌اش می‌آورد. می‌توان گفت مخاطبان او هم می‌توانند فیلسوفانی متفکر باشند و هم روان‌رنجورانی که برای مواجهه با حرمان به فلسفه‌ای روان‌شناسانه پناه آورده‌اند و نیز همه کسانی که می‌خواهند از ماهیت رنج بیشتر بدانند. هرچند تجربه رنج، با انسان متولد می‌شود و رشد می‌یابد و کسی را گریزی از آن نیست. ستیا در پی رمزگشایی است. رمزگشایی از واژه‌هایی که از فرط تکرار از معنا تهی شده‌اند. مفاهیمی که با دیدی وسیع درباره‌اش می‌نویسد. خوانش او از زندگی از جهاتی همسویی قریبی با فلسفه بودا دارد. هرچند خود هیچ‌گاه مستقیما به این موضوع اشاره نمی‌کند. البته مهم‌ترین نظرگاه کتاب «در باب رنج و زندگی»، که یافتن معنا در زندگی است، با این دیدگاه بودا که هر نوع معنا را توهم می‌داند مغایر است. اما پذیرش رنج و قائل‌بودن به وجود آن در زندگی به‌نوعی آینه تمام‌نمای بخش مهمی از تفکر بودایی است.

تعبیر او از امید نیز بسیار درخور توجه است. امید به‌زعم او یک استراتژی عملی است. اندیشه‌ای است که با عمل همراه است و اراده می‌طلبد و روحیه‌ای جست‌وجوگر. و بار دیگر ستیا بر یافتن معنا در زندگی تأکید می‌کند. امید به یافتن معنا در زندگی حتی در رنج. او امید را برانگیزاننده کنش می‌داند و آن را فی‌نفسه ارزشمند تلقی نمی‌کند. ستیا همواره به این موضوع اشاره می‌دارد که رنج، جزء غیرقابل انکار زندگی است. شاید از التقاط نگاه او و دیدگاه‌های روان‌شناسانه، زیست مشفقانه، سازگارترین نوع بودن و حیات مسالمت‌آمیز با حرمان باشد. مسئله‌ای که او گاه تلویحا و گاه به‌طور مستقیم به آن اشاره می‌کند. کیرن زندگی را به‌مثابه یک فرایند می‌نگرد. البته نه فرایندی خطی، بلکه او زندگی را چون انشعابات رودخانه‌ای خروشان می‌یابد. شاید به‌نوعی بتوان این کتاب را در زمره کتاب‌هایی دسته‌بندی کرد که فراتر از دیدگاه‌های معمول و متداول به خواننده‌ بینش می‌بخشد. بینشی برای مواجهه با تازیانه واقعیت. واقعیتی محتوم که از آن گریزی نیست جز با پذیرش.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...