چاپ تازه ترجمه احمد میرعلایی از «کنسول افتخاری» گراهام گرین منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این رمان در ۳۵۸ صفحه با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۵۲هزار تومان در فرهنگ نشر نو با همکاری نشر آسیم راهی بازار شده‌ است.

در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: گروهی از انقلابی‌ها در یکی از شهرهای کوچک آرژانتین نقشه ربودن سفیر آمریکا را طراحی می‌کنند اما به اشتباه کنسول افتخاری انگلستان را می‌ربایند... همه شخصیت‌های اصلی این رمان پرکشش که گرین در کمال استادی بر پیرنگ آن مسلط است، ناگزیرند در مواجهه‌ با بی‌عدالتی‌ها و مظالم این دنیای خشن فداکارانه در ازای خشنودی وجدان خویش محرومیت‌هایی را تحمل کنند. سرانجام آن‌چه پیش‌تر «پیروزی» به نظر می‌آمد، پس از نیل به اهداف چونان شکستی تلخ جلوه می‌کند.

گراهام گرین در این اثر با واقع‌بینی و طنز ظریف و رشک‌برانگیز خاص خود، خواننده‌ را به مشارکت در وقایع و اندیشه‌های داستان وامی‌دارد، بی‌آن‌که معلم اخلاق جلوه کند.

نویسنده در ابتدای کتاب نوشته است: شخصیت‌های اصلی این کتاب از آدم‌های واقعی مایه‌ نگرفته‌اند - از سفیر بریتانیا گرفته تا خوزه پیر. مکان داستان البته شهر و شهرستانی واقعی را شبیه‌سازی می‌کند. نامشان را نیاورده‌ام چون می‌خواستم آزادی عمل داشته باشم و نقشه خیابان‌های شهری واقعی دست و پایم را نبندد.

«کنسول افتخاری» با ترجمه احمد میرعلایی پیش‌تر در سال ۱۳۵۶ و در نشر کتاب زمان منتشر شده بود.

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...