کتاب «قصه‌ی گرگ» [Wolf story] نوشته ویلیام مک‌کلیری [William McCleery] برای نخستین بار در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسید.

به گزارش خبرگزاری مهر، «قصه‌ی گرگ» یکی از هفت کتابی است که ویلیام مک‌کلیری فیلم‌نامه‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، استاد دانشگاه و سردبیر فصلنامه دانشگاه پرینستون از خود بر جای گذاشته است.

در خلاصه داستان این کتاب آمده است که؛ «این کتاب جذاب درباره‌ی یک پدر و پسر پنج ساله‌اش، میشل (که باهوش، زیرک و خوره‌ی قصه است.) و بهترین دوست میشل، استفان (که شنونده‌ای پروپاقرص و او هم خوره‌ی قصه است) و خب دیگر چه؟ … درباره‌ی یک قصه است.»

آه، و درباره‌ی یک گرگ است. این یک قصه‌ی گرگ است (میشل همیشه می‌خواهد این قصه را بشنود.) و یک شب موقع خواب، شروع می‌شود و همین‌طور در شب‌های دیگر، موقع خواب و در روز تعطیل با گردش رفتن به ساحل و به پارک، در قسمت‌های پی‌درپی، با فوت و فن‌های برانگیزنده، ادامه پیدا می‌کند. والدو، گرگ گرسنه، یواشکی برای بردن مرغ رنگین‌کمان، به لانه‌ی مرغ می‌رود، اما جیمی، پسر کشاورز، همان موقع از راه می‌رسد. پس از آن معلوم نیست بعدش چه اتفاقی می‌افتد، پسرها مدام وسط قصه می‌پرند و قصه با سرعت پیش می‌رود و والدو گرچه به شامش نمی‌رسد، اما دسر می‌خورد.»

این کتاب ۷۲ صفحه‌ای ابتدا در سال ۱۹۴۷ با تصویرگری شگفت‌انگیز وارن چپل به چاپ رسید. «قصه‌ی گرگ» الگوی رفتاری دوست‌داشتنی برای پدران و پسران و همین‌طور برای مادران و دختران است.

کتاب «قصه‌ی گرگ» با ترجمه شهناز صاعلی و با رعایت قوانین بین‌المللی نشر (کپی‌رایت) و اجازه رسمی THE WYLIE AGENCY (UK)LTD از کشور انگلیس به چاپ رسیده است.

این کتاب که هم‌زمان با چاپ اول، به چاپ سوم نیز رسیده با شمارگان ۷ هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۱ هزار تومان در فروشگاه‌های کانون پرورش فکری و مجموعه شهر کتاب در دسترس علاقه‌مندان است.

یادآوری می‌شود کتاب «قصه‌ی گرگ» مناسب کودکان بالای ۱۱ سال است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...