رمان «فریای هفت جزیره» [Freya of the Seven Isles] نوشته جوزف کنراد با ترجمه فرزانه دوستی و از سوی نشر بیدگل به بازار کتاب رسید.

فریای هفت جزیره» [Freya of the Seven Isles] نوشته جوزف کنراد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این کتاب نخستین‌بار در سال 1912 منتشر شد. «فریای هفت جزیره» داستان دختر جوان، باهوش و هنرمندی است که سعی دارد اختیار جهانش را در دست بگیرد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «گویی شعلۀ قلبش توان آن را داشت که شب‌های تاریک تمامی دریاهای ناشناخته را روشن کند و خیال فریا فانوسی راهگشا بود در میان آبتَل‌های ناپیدا؛ انگار بادها مسخر شده بودند تا به‌سوی آینده پیشش برانند و ستاره‌ها در مدارشان می‌گشتند تا چنین آینده‌ای را رقم بزنند؛ گویی جادوی اشتیاقش را توانِ آن بود که کشتی را حتی بر قطره‌ای ژاله پیش براند یا از سوراخ سوزنی عبور دهد؛ و این‌ها نبود مگر به‌خاطر طالع نیکوی بونیتو که مقدر شده بود در خدمت چنین عشقی باشد، عشقی چنان پرفیض که هر مسیری را بر زمین روشن و هموار و ایمن می‌کرد.»

رابرت لیند، جامعه‌شناس در متنی بر این اثر نوشته که خیلی‌وقت‌ها شخصیت‌های کنراد کم‌وبیش شبیه قربانیان هستند. موقع خواندن «فریای هفت جزیره» آدم چنین حسی دارد. این داستان، داستان شگفت‌انگیز و بی‌رحمانۀ یک انتقام است.

جوزف کنراد، نویسنده بریتانیایی- لهستانی سوم دسامبر سال 1857 در بریچیف(در قلمرو امپراتوری روسیه) به دنیا آمد. او که در اواسط دهه 1870 به کشتیرانی تجاری فرانسه پیوسته بود، مشاغلی چون ملوانی تا دستیاری ناخدا را مشغول بود. نخستین رمان او با نام «حماقت آلمایر» در سال 1895 منتشر و با استقبال منتقدین روبه‌رو شد. کنراد نشان شوالیه(1914) و مدرک افتخاری از پنج دانشگاه را رد کرده است. وی در 13 اوت سال 1920 بر اثر حمله قلبی درگذشت.

فرزانه دوستی ترجمه آثاری چون «دوران طلایی»، «حکایت بانوی آزرده»، «شب‌های وحشی»، «بیداری» و «تئاتر بودگی» را در پرونده کاری خود دارد.

رمان «فریای هفت جزیره» نوشته جوزف کنراد، در 165 صفحه، به قیمت 46‌هزار تومان، در قطع پالتویی، جلد شومیز، کاغذ بالکی و با ترجمه فرزانه دوستی، از سوی نشر بیدگل منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...