رمان «پرستیژ» [The Prestige] نوشته کریستوفر پریست [Christopher Priest] که کریستوفر نولان، فیلمساز بریتانیایی- آمریکایی، با اقتباس از آن فیلمی سینمایی ساخته بود؛ برای بار دوم در ایران منتشر شد. گیتا گرکانی که این رمان را به فارسی ترجمه کرده رمان را داستان کینه‌ی قدیمی میان دو استاد شعبده‌بازی در اواخر قرن نوزدهم دانسته و معتقد است این رمان به مراتب جذاب‌تر از فیلمی است که نولان ساخته است.

پرستیژ» [The Prestige] نوشته کریستوفر پریست [Christopher Priest]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، رمان «پرستیژ»، رمانی جذاب و علاوه‌بر فضای علمی و تخیلی، اثری است درباره‌ی ذات انسان. به‌قدری این رمان پیچیدگی‌های عجیب‌وغریب دارد که حتی نولان هم نتوانست به‌درستی حق مطلب را ادا کند، یا شاید بهتر باشد این‌طور بگوییم که از رمان «پرستیژ» هیچ در فیلم نولان باقی نماند. فیلم اقتباسی از رمان است که چه در ابتدا و چه در میانه و چه در انتها، داستانش را کامل تغییر داده‌اند. فیلم نولان برداشتی آزاد از رمان پریست است.

در نهایت اگر از آن دسته از خوانندگانی هستید که دوست دارید در اوایل یک فیلم ماجراجویانه، رمز و راز قصه را حدس بزنید و صرفاً تماشاگر گره‌هایی که باز می‌شوند، باشید، پس فیلم را ترجیح می‌دهید؛ اما اگر ترجیح می‌دهید دائم ذهنتان درگیر باشد و شیفته‌ی داستان باشید و از شخصیت‌پردازی‌ها و خصایل انسانی مثبت و منفی شخصیت‌ها لذت ببرید، ترجیح شما بدون شک کتاب است.

پریست همچون هر شعبده‌بازی قبل و بعد از شعبده‌اش، هر دو آستین را بالا زده است؛ دستانش خالی هستند و با نگاهی صادقانه شما را میخکوب می‌کند.… شما متوجه می‌شوید که لازم است دوباره «پرستیژ» را بخوانید. این یک اجرای خارق‌العاده است.

داستان پرستیژ در سال ۱۸۷۸ اتفاق می‌افتد، جایی که دو شعبده‌باز جوان با هم درگیر می‌شوند. از این لحظه به بعد، زندگی آن‌ها به تسلسلی از فریب و افشاگری تبدیل می‌شود؛ چراکه آن‌ها به رقابتی نفس‌گیر با یکدیگر وارد شده‌اند و تنها هدف‌شان افشای روش شعبده‌ی حریف است.

رقابت آن‌ها سرانجام هر دو را به قله‌های رفیع می‌رساند، اما عواقب وحشتناکی در پی است؛ چراکه آن‌ها در مسیر تعقیب ویرانگر یکدیگر، تمام فریبکاری‌ها را پی می‌گیرند و از تاریک‌ترین علوم و گمراه‌کننده‌ترین راهنمایی‌ها یاری می‌جوبند.

خون ریخته می‌شود؛ اما کافی نیست. در پایان، میراث آن‌ها از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود و نسل‌های بعد باید به‌خاطر حفظ سلامت عقل‌شان، معمایی را که پیش‌رویشان قد علم کرده، حل کنند.

گیتا گرکانی، مترجم این کتاب، رمان «پرستیژ» اثر کریستوفر پریست، نویسنده‌ی معاصر انگیسی، را داستان کینه‌ی قدیمی میان دو استاد شعبده‌بازی در اواخر قرن نوزدهم دانسته و گفته: «بخشی از آن به شیوه‌ای به ظاهر مستند بر دفترهای خاطرات این دو رقیب دیرین استوار است که تا زمان حال هم کشیده شده و زندگی فرزندان و نوادگانشان را تحت‌تأثیر قرار داده. درنتیجه کنار قصه‌ی قدیمی، سرنوشت و دیدگاه‌های نوادگان آن‌ها را هم در داستان می‌بینیم.
در مورد سبک داستان اختلاف‌نظر وجود دارد. منتقدان مختلف آن را فانتزی، علمی‌تخیلی و گوتیک دانسته‌اند اما در مجموع فضای آن بسیار به کارهای ادگار آلن پو نزدیک است. قصه پیچیده است و با دقت بسیار و رعایت جزئیات نوشته شده. هر کلمه، هر تصویر، هر واقعه به دلیلی مطرح می‌شود، و همه‌ی این‌ها کنار هم تصویر کلی قصه را ارائه می‌ دهند. غلبه‌ی ثنویت و شخصیت‌ها و قصه‌های دو تایی کنار هم، درهم‌تنیدگی کار را تا حدی افزایش می‌دهد که نمی‌توان در ساختار محکم و یکپارچه اثر دست برد. کریستوفر نولان در ۲۰۰۶ فیلمی از روی این کتاب ساخت که در آن مایکل کین و کریستین بیل بازی می‌کردند. هرچند رمان به مراتب جذاب‌تر از فیلم باقی ماند.»

در نقدی که دیوید لنگفورد سال ۱۹۹۶درباره این کتاب نوشته آمده: «کاملاً منطقی است که این رمان کریستوفر پریست بر روی صحنه‌ی شعبده و شعبده‌بازان متمرکز شود. بحث اصلی گمراهی که در قلب تخیل سحر و شعبده قرار دارد نیز یک ترفند ادبی مورد علاقه‌ی پریست است هنر، فریب دادن مخاطب نیست بلکه ایجاد تمایل در مخاطب برای فریب خوردن است…. بخش پایانی در واقع عجیب است، بیشتر گوتیک است تا علمی-تخیلی و البته قدرتمند و به‌غایت استعاری. شعبده تمام شده است؛ پریست همچون هر شعبده‌بازی قبل و بعد از شعبده‌اش، هر دو آستین را بالا زده است؛ دستانش خالی هستند و با نگاهی صادقانه شما را میخکوب می‌کند. … شما متوجه می‌شوید که لازم است دوباره «پرستیژ» را بخوانید. این یک اجرای خارق‌العاده است.

یک منتقد دیگر به نام آدام کرکمن نیز درباره این رمان نوشته است: «پریست داستان دو جادوگر صحنه را با هم پیش می‌برد، داستانی تاریک اما مسحورکننده که می‌بیند دو مرد دچار وسواس شده‌اند، و در نهایت توسط وسواس نابود می‌شوند. فیلمی که از روی کتاب ساخته شده، با سرنخ‌هایی در مورد آخرین پیچش دوقلوها ضربه‌ای به سرتان می‌زند، به طوری که هنگام تماشای مجدد آن احساس انفعال می‌کنید، رمان پریست به‌شدت ظریف‌تر است. زیبایی واقعی این رمان شخصیت‌هایی است که در اینجا بیشتر از روی پرده شکل می‌گیرند و عناصر جادویی داستان جملگی در مرز خارق‌العادگی و دهشتناکی حرکت می‌کنند. اگر از فیلم لذت بردید، رمان پریست از نظر جذابیت عظیم‌تر و خنکای دهشت‌آلود و غریب‌تری دارد. این رمان گوهری است که نباید آن را نادیده گرفت.»

کریستوفر پریست سال ۱۹۴۳ در چیدل، چشر، انگلیس متولد شد. اولین داستانش «کشیش» سال ۱۹۶۶ منتشر شد. او که قبلاً حسابدار و مأمور حسابرسی بود، در سال ۱۹۶۸ به عنوان نویسنده‌ای تمام‌وقت به‌طور جدی به حیطه‌ی ادبیات وارد شد. کریستوفر پریست را بیشتر به عنوان نویسنده‌ی علمی‌-تخیلی می‌شناسند. او به شدت تحت‌تأثیر اچ ولز (۱۹۴۶- ۱۸۸۶)، نویسنده‌ی معروف داستان‌های علمی‌تخیلی انگلیسی است و در سال ۲۰۰۶ نایب‌رئیس انجمن علمی‌تخیلی انگلیس شد. او کنار جوایز بی‌شمار دیگر، چهار بار جایزه‌ی بهترین رمان این انجمن را به خود اختصاص داده. همین‌طور جایزه‌ی بهترین کتاب سال فانتزی سال ۱۹۹۶ را دریافت کرده است.

در بخشی از این رمان آمده است: «تاکنون، بی‌آنکه دروغی نوشته باشم، فریبی را آغاز کرده‌ام که زندگی من است. در این کلمات دروغ نهفته است، حتی در اولین آن‌ها. هرچه در پی می‌آید، از جنس آن است. بااین‌حال، هیچ‌جا آشکار نخواهد بود.
فریبکاری بر زندگی‌ام فرمان می‌راند، هر تصمیم من از آن متأثر است، هر حرکت مرا تنظیم می‌کند. حتی حال، که مبادرت به نوشتن خاطرات کرده‌ام، آنچه را باید بنویسم و آنچه نباید، کنترل می‌کند. من روشم را با نمایش دست‌های به‌ظاهر خالی قیاس کرده‌ام، اما به‌واقع همه‌چیز در این نوشته تجسم پاکشان راه‌رفتن مردی تندرست است.
نه‌تنها از نظر اخلاقی کشتن برایم مقدور نیست، خودکشی هم امری ناممکن است. یک ‌بار آرزو کردم بمیرم. آن آرزو به ‌اندازه‌ی کافی قوی نبود. تنها با قانع‌کردن خودم که امید به شکست است، می‌توانم خودم را بکشم.»

این کتاب برای نخستین‌بار در اختیار عموم قرار می‌گیرد. این نسخه‌ی جدید کاملاً مشروح است و حاوی همه‌ی تصاویر اصلی و نیز یادداشت‌ها و نوشته‌های مکمل که ارل انگلیس کولدردیل، شعبده‌باز آماتور معاصر برجسته، تهیه کرده است.

رمان «پرستیژ» اثر کریستوفر پریست با ترجمه گیتا گرکانی در ۳۹۲ صفحه و به بهای ۸۲ هزار تومان از سوی نشر نیماژ منتشر شده است.

[پیش از این این رمان با ترجمه راضیه خوشنود منتشر شده بود.]

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...