تازه‌ترین رمان «ماریو بارگاس یوسا » نویسنده پرویی با نام «رؤیای سلتی» به پایان رسید و تا پایان سال 2010 منتشر خواهد شد.

به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه، موضوع تازه‌ترین رمان «ماریو بارگاس یوسا» درباره پادشاهی لئوپولید دوم و حواشی استعمار کشور بلژیک است.

این کتاب دوره استعمار بلژیک و اتفاقات پیرامون آن را که در دو دهه پادشاهی لئوپولید صورت گرفته به تصویر کشیده است.

این کتاب در آستانه 73 سالگی «بارگاس یوسا» به سرانجام رسید و ناشر آن قول داده است که این کتاب را تا پایان سال 2010 یا اوایل 2011 وارد بازار جهانی کتاب کند.

«بارگاس یوسا» سال گذشته برای نوشتن کتابش از جمهوری دموکرات کنگو دیدن کرد و ماه گذشته نیز سفری کوتاه به ایرلند شمالی داشت. او این سفرها را برای قرار گرفتن در محیط این کشور و آشنایی هر چه بیشتر با جغرافیا، طبیعت و فضای حاکم بر این کشور انجام داده است.

«یوسا» در مصاحبه با این خبرگزاری اعلام کرد که به شدت تحت تاثیر شخصیت «راجر کاسمنت» قرار گرفته است.

«راجر کاسمنت» یکی از دیپلمات‌های انگلیسی است که از بومیان ساکن در آمازون دفاع کرد و در سال 1916 به جرم دفاع از این بومیان و همینطور خیانت به کشورش اعدام شد.

جدیدترین کتاب «ماریو بارگاس یوسا» این نویسنده 73 ساله پروئی در حالی منتشر خواهد شد که او هنوز به قلم زدن در نشریات اسپانیا و برخی از نشریات فرانسه مشغول است.

او از سال 1959 تا 1960 نیز تا قبل از نگارش رمان «شهر و سگ‌ها» که موجب شهرتش در جهان شد در روزنامه «ال‌پایس» اسپانیا و خبرگزاری فرانسه (سرویس فرهنگی اسپانیا) مشغول به کار بود.

«رؤیای سلتی» قرار است تا پایان سال 2010 به زبان انگلیسی وارد بازار جهانی کتاب شود.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...