«هنر زنده‌ماندن»[Die Kunst, am Leben zu bleiben] نوشته آرتور شوپنهاور با ترجمه علی عبداللهی توسط نشر مرکز منتشر شد.

«هنر زنده‌ماندن»[Die Kunst, am Leben zu bleiben] نوشته آرتور شوپنهاور

به گزارش مهر، کتاب «هنر زنده‌ماندن»  یکی از عناوین مجموعه‌ای است که فرانکووولپی فلسفه‌پژوه ایتالیایی گردآوری و تصحیح کرده و پیش از این عناوین «هنر رفتار با زنان»، «هنر خوشبختی»، «هنر رنجاندن» و «هنر خودشناسی» از آن، توسط نشر مرکز منتشر و عرضه شده‌اند.

آرتور شوپنهاور فیلسوف مهم و شکاک آلمانی متولد ۱۷۸۸ و درگذشته به سال ۱۸۶۰ است. اندیشه‌های این اندیشمند موجب دگرگونی‌های مهمی در تاریخ فلسفه شده و او را به عنوان فیلسوفی صریح و داوری بی‌تعارف می‌شناسند. شوپنهاور در بیان نظریاتش حتی از ناسزاگویی، فحش و رنجاندن دیگران ابایی نداشت و گاهی طرف ناسزاهایش فلاسفه‌ای چون هگل، فیشتهو کانت بودند. فرانکو وولپی تدوین‌گر آثار شوپنهاور است و به عنوان پروفسور فلسفه در دانشگاه پادوای ایتالیا مشغول به کار است.

این شوپنهاورشناس با کمک انتشارات آدلفی، همه آثار گردآوری‌شده فیلسوف آلمانی را منتشر کرده که بین‌شان مجموعه ۸ جلدی هنرها هم قرار دارد. با احتساب «هنر زنده‌ماندن» تا به حال ۵ عنوان از کتاب‌های این مجموعه به فارسی ترجمه و منتشر شده است. کتاب «هنر زنده‌ماندن» به جز یادداشت مترجم، ۱۹ بخش دارد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از: پیش درآمد، تفاوت‌های انسان در سنین مختلف، تعریف زندگی، غایت زندگی، طول عمر، مسیر زندگی، اکنون، دلبستگی به زندگی، مشغولیت در زندگی، لذت، خوشبختی، مضحکه زندگی، زندگی یک رؤیا، زندگی خوب، بی‌روحی زندگی، درد و رنج، زندگی و مرگ، برخی آثار شوپنهاور که به فارسی ترجمه شده‌اند. در ابتدای مطالب این کتاب، نمونه‌هایی از نامه‌های شوپنهاور به مادر و خواهرش آمده که تا پیش از این، به فارسی ترجمه و چاپ نشده بودند.

این فیلسوف دوستدار افلاطون و کانت، و همچنین دشمن هگل و هگلی‌ها در نامه‌نگاری با خواهرش آدله، علاقه عجیبی به دانستن نظرات خواهرش نسبت به آثارش از خود نشان داده است. در این کتاب، مخاطب ضمن آشنایی با برنامه مطالعاتی و زمان تدوین آثار سرنوشت‌ساز شوپنهاور، به نکات ناگفته دیگری که در ۴ کتاب پیشین مطرح نشده‌اند، پی می‌برد. این کتاب همان‌طور که از نامش برمی‌آید، دربردارنده دیدگاه‌های گوناگون شوپنهاور درباره زندگی است. کتاب با تعریف دقیق، عینی و هوشمندانه شوپنهاور از دوره‌های مختلف حیات انسان و تفاوت‌های افراد در سنین مختلف آغاز می‌شود و به تعبیر علی عبداللهی مترجم آن، مانند سمفونی به‌هم‌پیوسته و رنگارنگی از دیدگاه‌های فلسفی در باب زندگی انسان، با مرگ و ترسیم ابعاد و خط و ربط‌های آن به زندگی، به پایان می‌رسد.

این کتاب پیشگفتاری دارد که به قلم ارنست سیگلر نوشته شده است. او پیشگفتارش را این‌گونه آغاز کرده است: آرتور شوپنهاور، بدبین تمام‌عیاری که حتی سرنوشت بر بدبینی‌اش صحه گذاشته بود، باور داشت که زندگی در اصل برای این به وجود نیامده که از آن لذت ببریم، بلکه باید آن را پشت سر بگذاریم، و بگذاریم که بگذرد. در عین حال، این فیلسوف بزرگ واقعاً زندگی بدی هم نداشت! در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: آدمیزاد تازه در واپسین سال‌های پیری به این اندرز هوراس، شاعر رم باستان، می‌رسد که می‌گفت «از هیچ‌چیز در شگفت مباش!»، این یعنی رسیدن به باور بی‌واسطه، استوار و درست در باب بیهودگی همه امور و پوچی تمام جلال‌وجبروت‌های دنیوی: جایی که دیگر توهمات از میان رفته‌اند. انسان پیر دیگر خیال محال نمی‌پزد که فلان‌جا، چه در فلان قصر چه در بهمان آلونک، سعادتمندی ویژه‌ای ماوا دارد، سعادتی عظیم‌تر از آنچه هرکس می‌تواند، به شرط فارغ شدن از دردهای جسمی یا روحی، در هرجا از آن برخوردار شود. در نظر وی، طبق سنجه دنیا، هیچ تمایزی میان بزرگ و کوچک، والامرتبه و پست، در میان نیست. همین تصور به آدم پیر آرامش خاطر خاصی می‌دهد، چنان که تبسم‌کنان به جمیع حقه‌بازی‌های دنیا به دیده تحقیر می‌نگرد. او دیگر از خطر خطا و توهم بیرون آمده، و می‌داند هر قدر هم به زندگی انسانی رنگ و جلا و زرق‌وبرق بدهند و آرا و گیرا بر آن بیافزایند، بازهم دیر یا زود، حقارت آن از خلال تمام زلم‌زیمبودهای روز بازار پدیدار می‌شود، و به هر شیوه و شگردی که بیارایندش، باز هم در سرشت خود، همه‌جا همان است که هست: هستی‌ای که پیوسته ارزش راستین آن را صرفاً بر حسب غیاب دردها می‌سنجند و نه بر مبنای حضور لذت‌ها، و بسیار کمتر از آن بر پایه جلال‌وجبرت.

این کتاب با ۱۰۶ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۱۹ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است. 

................ هر روز با کتاب ..............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...