به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مراسم رونمایی از کتاب «ابن سینا و خرد ایرانی» با سخنرانی آیت‌الله سیدمصطفی محقق داماد، استاد دانشگاه شهید بهشتی و عضو پیوسته فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، حجت‌الاسلام احمدحسین شریفی رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، قاسم پورحسن عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و مؤلف کتاب و میثم کرمی پژوهشگر مطالعات عالی ایرانی و اسلامی، ۲۷ فروردین به طور مجازی برگزار شد.

 ابن سینا و خرد ایرانی رونمایی قاسم پورحسن

آیت‌الله سیدمصطفی محقق داماد، درباره کتاب «ابن سینا و خرد ایرانی» گفت: کسانی که در تاریخ حکمت اسلامی قدم زده‌اند یک تقسیم‌بندی را مسلم دانسته‌‌اند و آن تقسیم حکمت اسلامی به مشایی، اشراقی و متعالیه است و حکمت مشاء را پیرو ارسطو می‌دانند. این تقسیم بندی نویسندگان معاصر را با چندین مشکل مواجه کرد؛ نخست اینکه نتوانسته‌اند برخی مواضع ابن سینا را در مباحث عرفانی هضم کنند. همچنین چون شیوه ارسطویی استدلالی، منطقی و عقلانی و نیز برخلاف روش افلاطون و فلوطین از شهود به دور است، با این پرسش مواجه شده‌اند که مفاد رساله‌های منتسب به ابن سینا از جمله قرآنی و تفسیر قرآن و برخی رساله‌های عرفانی مانند سرالصلوة و اسرار دعا و اسرار زیارت چگونه با روش حکمی او که ارسطویی است منطبق می‌شود.

استاد دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: هر کسی به توجیهی برای حل این مشکل دست زده و همین تفکر سبب شده است تا برخی در بسیاری از رساله‌های ابن سینا تردید کنند، در صورتی که فردی که می‌خواهد در مورد ابن سینا اظهارنظر کند باید به همه آثارش احاطه داشته باشد و نؤمن ببعض و نکفر ببعض نباشد.

محقق داماد با بیان اینکه ما سه ابن سینا داریم نه یک ابن سینا توضیح داد: ابن سینای اول دوره جوانی اوست؛ در این دوره حکمت عروضیه را نوشت که متأسفانه فقط یک نسخه آن باقی مانده است و دکتر اعوانی موفق شد این نسخه را از یکی از کتابخانه‌های سوئد به دست آورد و مشغول تصحیح آن است. این رساله تلخیصی از فلسفه ارسطو و مربوط به دوره جوانی اوست. ابن سینای دوم ابن سینای مؤلف شفاست که در بسیاری از موارد به نقد ارسطو پرداخته و وی گزارشگر محض نیست. در برخی موارد کلماتی نسبتاً تند علیه ارسطو ابراز کرد و در همین کتاب «ابن سینا و خرد ایرانی» هم وعده داده و هم اشاره کرده است. ابن سینای سوم مؤلف حکمت المشرقیه و الاشارات و التنبیهات است؛ او در این بخش فیلسوفی مسلمان و متمایل به مکتب اشراق است و گویی متحول شده است.

این استاد فلسفه با بیان اینکه تحول در عرفا امری طبیعی و زیاد است، یادآور شد: غزالی و فیض کاشانی نمونه این تحولات هستند. فیض آورده است که چندی مشغول کلام و فلسفه و اصول و ... بودم. سپس به تفسیر قرآن و فهم روایات روی آوردم و به مقدار ایمانم درکی از آنها پیدا کردم و او منتقد فلاسفه‌ای است که کاری با شهود ندارند و ملاصدرا هم حکمت اصیل را متعالیه معرفی کرده که مرکب از عرفان و قرآن و برهان است. ابن سینا هم همینطور است و احتمال تحول در او بسیار زیاد است.

محقق داماد با اشاره به اینکه احتمال اینکه ابن سینا از ابوسعید تأثیر پذیرفته باشد بعید نیست ادامه داد: ابن منور نوشته شیخ ابوسعید و ابن سینا نه تنها با هم مکاتبه داشتند، بلکه سه روز و سه شب را در خلوتی با هم بودند و وقتی ابن سینا از خلوت بیرون آمد گفت که هر چه من می‌دانم ابوسعید می‌بیند و ابوسعید هم به شاگردانش گفت که هر چه من می‌بینم او می‌داند. ابن منور گفته او از دوستان نزدیک شیخ شد و ۵ اثر فلسفی خود را با اندیشه‌های ابوسعید بارور کرد.

استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه انتساب سؤالات ابوسعید به ابن سینا در گزارش ابن منور قابل تردید است، افزود: ابوسعید در خصوص سبب اجابت دعا و کیفیت زیارت از ابن سینا سؤال کرده است که شروعش این است: یا افضل المتاخرین ...؛ فاسئل مولای و رئیسی ...؛ تعابیر سنگینی وجود دارد که انتسابش به ابوسعید بعید است. مطالعه آثار ابن سینا نشان می‌دهد که وی از سنت مشائین جدا شده است. نویسنده ابن سینا را ابن سینای دیگر معرفی کرده، نه فردی دست‌بسته در زمره مشاء. نویسنده او را نقاد فلسفه مشاء معرفی کرده و نشان داده است که خرد ایرانی چگونه توانسته فلسفه را با کشف و شهود اشراقی بارور کند. من مدتی تصمیم به انجام چنین کاری داشتم و تألیف این کتاب سبب شد تا به صورت جدی‌تر اثر خودم را بنویسم که سلیقه متفاوتی دارد. بین حکمت مشاء و حکمت ایرانی تفاوت وجود دارد و پاسخ به این تفاوت مسئله مهمی است. اگر کسی از این تفاوت بپرسد، پاسخ من این است که اول خرد و فلسفه و حکمت ایرانی؛ یعنی چه؟

محقق داماد گفت: بهترین کسی که به این پرسش پاسخ داده ملاهادی سبزواری، نوصدرایی بزرگ است. او وجود قابل تشکیک و غیرقابل تشکیک را مایز بین این دو می‌داند که اولی در فلسفه ایرانی و دومی در فلسفه مشایی وجود دارد. این تفاوت باعث می‌شود که جهان دو تبیین مختلف داشته باشد. دو نگاه به هستی وجود دارد؛ هستی در همه جهان مشکک و هستی متمایز.

او در پایان گفت: مرحوم مهدی حایری یزدی گفتند که من سال اولی که به یکی از دانشگاه‌های غربی رفتم و فلسفه اسلامی درس می‌دادم، اتاقی به من دادند که روی آن تابلویی با عنوان «دپارتمان فلسفه اسلامی» نصب شده بود؛ عربها روی آن خط می‌کشیدند (چون معتقد بودند باید عبارت عربیک اسلامیک نوشته شود). من از همه دعوت کردم و گفتم فلاسفه ایرانی بار اصلی فلسفه اسلامی را به دوش کشیده‌اند و آنها را نام بردم، ولی ما چون قصد نداریم که بگوییم ایرانی نام آن را اسلامی گذاشته‌ایم. ابن سینا یک مسلمان و تحت تاثیر قرآن است و بارها فرمود که توفیق من از خداوند است و خود را مدیون قرآن می‌داند؛ اینکه نام آن را خرد ایرانی می‌گذاریم باعث افتخار است، ولی فلسفه اسلامی است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...