سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران | اعتماد


کتاب «کومله» جدیدترین نوشته‌ محمود نادری است که در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عرضه شد. درباره سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران که با نام اختصاری «کومله» شناخته می‌شود تاکنون پژوهش مستقلی در این باره صورت نگرفته است. محمود نادری در کتاب «کومله» که از سوی موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی منتشر شده به این سازمان پرداخته است.

کومله محمود نادری

در واپسین روزهایی که امواج سهمگین انقلاب، آخرین مقاومت‌های حکومت را درهم می‌شکست و از رژیم پهلوی شبحی بیش نمانده بود و عملا شیرازه و شالوده آن فروپاشیده بود و ساواک به عنوان مهم‌ترین سازمانی که تعقیب مخالفان آن رژیم را بر عهده داشت، به ‌حال تعطیل درآمده بود، چند نفر از کردهایی که به جرم خواندن چند جزوه مارکسیستی دو - سه سالی در زندان سپری کرده بودند، سازمانی به نام کومله (سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران) را تاسیس کردند. نامی را که این سازمان برای خود اختیار کرد، گرایش تند قومی آن را آشکار می‌ساخت. بنیانگذاران کومله که از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های تهران و تبریز بودند در اواخر آذر سال 1357 گردهم آمدند تا بر پایه تجارب پیشین، سازمان مطلوب خود را بنا نهند. میانگین سن آنان حدود 30 سال و عموما از طبقه متوسط و بعضی هم از طبقه دارا و فئودال بودند و هیچ‌کدام پیشینه طبقاتی کارگری نداشتند. فاصله سال‌های 1353 تا 1356 را می‌توان دوران رکود فعالیت‌های این گروه دانست. در این مدت اکثر اعضا به زندگی عادی روی آورده بودند و مشغول فعالیت‌های عادی شدند.

در سال 1356 به برکت تظاهرات و راهپیمایی‌های مردم ایران که خواستار آزادی زندانیان سیاسی بودند، عبدالله مهتدی از زندان رهایی یافت و با عزیمت به کردستان، سعی در سازماندهی و انسجام گروه از هم پاشیده نمود. در بهمن 1357 به مناسبت کشته شدن محمدحسین کریمی، گروه با عنوان سازمان انقلابی زحمتکشان (کومله) اعلام موجودیت کرد و تلاش وسیعی را برای جذب نیرو در شهرها آغاز کرد. این سازمان که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی از هم گسسته بود سعی کرد که دوباره تجدید قوا کند و به صحنه بیاید. این سازمان از درون محفلی‌ زاده شد که به سیاست و امر مبارزه با حکومت پهلوی تفننا توجه داشت. با آشکار شدن نشانه‌های پیروزی انقلاب در نیمه دوم سال 1357 اعضای محفل که دیگر از هم پاشیده شده بود درصدد احیای آن و این‌بار در حد و قواره یک سازمان برآمدند. این سازمان در تلاش بود براساس برپایی حکومت کارگری خودمختاری کردستان را به دست بیاورد و حکومت کارگری را در سراسر ایران آن روز بگسترانند. این سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ستیز با انقلاب برخاسته و بدون آنکه درک روشنی از مفهوم خودمختاری داشته باشند آن را از دولتی طلب می‌کردند که هنوز مستقر نشده بود. از سوی کومله جنگ با حکومت بر سر کسب آن مفهوم ناروشن و غبار آلود درگرفت. موضوع خودمختاری بهانه‌ای برای شروع و تعرض به دولتی شد که کومله آن را بورژوازی می‌دانست. تقریبا همه سازمان‌های کمونیستی که پس از انقلاب پدید آمدند با مجال فعالیت علنی پیدا کردند، صرف‌نظر از خوانش آنان از مارکسیسم - لنینیسم در کردستان حضور یافتند و علیه حکومت جنگیدند.

همه آنها به امر واحدی می‌اندیشیدند و آن برپایی حکومت کارگری بود و کردستان را برای این منظور و گستراندن انقلاب کارگری در سراسر ایران مناسب تشخیص دادند. تشکیلات ایدئولوژی کومله از سال 1360 پس از کنگره دوم با دگرگونی‌هایی مواجه بود که حاصل آن فعالیت این جریان تحت‌ نام‌هایی مانند «اتحادیه مبارزان کمونیست» و «حزب کمونیست ایران» طی دو دهه 1360 و 1370 بود. پس از کنگره دوم، کومله در فروردین 1360 در ائتلاف با گروه سهند «اتحادیه مبارزان کمونیست» را تشکیل داد. البته در پایان دهه 1370 عبدالله مهتدی تلاش کرد با احیای دوباره نام کومله، این حزب را بازسازی کند. این کتاب بر اساس اسناد منحصر به فرد تاریخی، در 14 فصل و در 603 صفحه به بررسی زمینه‌های شکل‌گیری کومله پرداخته است. موضوعاتی همچون «در سایه پدرخوانده، افسانه جنبش مسلحانه سال‌های 1347-1346، جنگ سنندج، راهپیمایی طولانی، هیات حل مساله کردستان، طرح خودگردانی، اولین نشانه‌های تجاوز عراق به خاک ایران، کنگره دوم: دگردیسی ایدئولوژیک، کنگره سوم: چندگام دیگر به پس! حزب کمونیست ایران، جدایی سوسیالیسم از ناسیونالیسم، فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم، کنگره یازدهم جناح مهتدی: خداحافظ رفیق، حزب کمونیست کارگری و انشعاب‌های دیگر» پرداخته است.

در پایان کتاب علاوه بر فهرست اعلام، تعدادی از اسناد ارتباط و نزدیکی این سازمان با مراکز اطلاعاتی و امنیتی عراق که پس از ورود ارتش امریکا و نیروهای متحدین در فروردین 1382 را اشغال و رژیم بعثی حاکم بر این کشور را سرنگون کردند، این اسناد به دست مردم افتاد که شماری از این اسناد در اختیار مراکز ایران قرار گرفت. نویسنده کتاب معتقد است این اسناد که بالغ بر هزاران برگ است عمق وابستگی حزب کومله به رژیم بعثی را نشان می‌دهد. نادری طی چندسال گذشته، چند کتاب با موضوع تاریخچه‌ گروه‌ها و سازمان‌های مارکسیستی ایران معاصر از جمله کتاب دو جلدی «چریک‌های فدایی خلق» را در سال 1387، کتاب «حزب دموکرات کردستان ایران» را در سال 1394 و کتاب «مائوئیسم در ایران» را در سال 1397 راهی بازار نشر کرده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...