در تاریخ فیلمسازی کشورمان، هیچ فیلمی به اندازه «روز واقعه» نتوانسته جستاری ژرفاندیشانه از کنه واقعه عاشورا را در قاب سینما به تصویر بکشاند؛ فیلمی که شهرام اسدی، 27 سال پیش از روی فیلمنامه بهرام بیضایی جلوی دوربین برد و توانست در تمام این سالها، تحسین منتقدان و دیدگاههای مثبت مخاطبان را با خود همراه ببیند. اهمیت این فیلم به اندازهای است که همچنان یگانه انتخاب مهم برای ایام محرم است و شبکههای متعدد تلویزیونی داخل و خارج از کشور، تاکنون صدها بار اقدام به نمایش این اثر کردهاند.
روز واقعه چگونه ساخته شد
«روز واقعه» در سال 73 جلوی دوربین رفت. فیلمنامه این کار، در سال 61 توسط «بهرام بیضایی» به رشتهتحریر درآمد و در سال 63، توسط انتشارات ابتکار چاپ شد و درطول سالها، بارها مورد تجدیدچاپ قرار گرفت.
اما داستان ساخت این فیلم بسیار جالب است. در فاصله سالهای 59 تا 62 که «عبدالله اسفندیاری» و «محمد بهشتی» در تلویزیون بودند، داستان جوان مسیحی که به کربلا میآید و مسلمان میشود را مطرح کرده و خواستار ساخت این داستان میشوند. آنها این موضوع را با «داریوش فرهنگ» در میان میگذارند. فرهنگ بلافاصله طرح 5 صفحهای به نام خودش میآورد و موافقت ابتدایی مسئولان سازمان را کسب میکند. سازمان از فرهنگ میخواهد تا طرح را به یک فیلمنامهنویس حاذق بدهد تا کار را تکمیل کند.
برای کار فیلمنامهنویسی، افراد مختلفی کاندیدا میشوند از جمله «کیهان رهگذار» و «محسن مخملباف» که تمام آنها، بهدلیل عظمت کار، جرات پرداخت به آن را نمییابند. یک ماه بعد از این اتفاق، فرهنگ یک فیلمنامه کامل را برای تلویزیون میآورد به نام «روز واقعه» که توسط «ع – سالک» بهعنوان نویسنده نوشته شده بود. اسفندیاری و بهشتی پس از خواندن فیلمنامه، متوجه قلم «بهرام بیضایی» میشوند و وقتی از فرهنگ دلیل این پنهانکاری را میپرسند، وی میگوید بهدلیل رفعحساسیتها دست به چنین کاری زده است.
شاید جالب باشد بدانید برای فیلمنامهای که در کمتر از یک ماه نوشته شده بود، 10 سال زمان برد تا کارگردان پیدا شود. تقریبا تمامی نگاهها روی این مهم استوار بود که بیضایی در کسوت کارگردان این فیلم ظاهر نشود. دیگر گزینهها یا در اندازه ساخت این فیلم عظیم نبودند یا بهدلایلی امکان همکاری برایشان میسر نمیشد.
عبدالله اسفندیاری در اینباره میگوید: «طرح اول و فیلمنامه اولیه، پیشنهاد ما بود. ما تم اصلی قصه را دادیم. آقای فرهنگ طرح دادند و آقای بیضائی فیلمنامه را نوشتند. از زمانی که این طرح مطرح شد تا زمانی که ساخته شد 10 سال طول کشید. فیلمنامه بدون صاحب مانده بود و یکبار یکی از دوستان سمعی و بصری سپاه، آقای «اقاربپرست» قصد داشت تهیهکننده کار باشد و کارگردانهای مختلفی ازجمله بیضائی و محمدعلی نجفی مطرح بودند. او تمایل داشت فرد دیگری جز بیضائی کار را بسازد و به نجفی راضیتر بود. پیشنهاد من «شهرام اسدی» بود؛ آقای نجفی میخواست فیلمنامه را تغییر دهد.»
شهرام اسدی اواسط دهه 70، در خارج از کشور حضور داشت، اما برای ارزیابی یک کار تلویزیونی که با آن قرارداد داشت، به ایران برگشت. بلافاصله پس از ورود به کشور، به فارابی میرود و آقایان بهشتی و اسفندیاری وی را قانع میکنند که اگر رفتنت از ایران بهدلیل فیلمسازی است، خب در اینجا کارهای بسیاری هست که میتوانی انجام دهی. اسدی موافقت میکند که کار خود را در ایران ادامه دهد. بهشتی و اسفندیاری در ابتدا، فیلمنامه «آب را گل نکنید» که «انسیه شاهحسینی» آن را نوشته بود، به وی میدهند. اسدی از این فیلمنامه خوشش میآید و تصمیم به ساخت آن میگیرد.
چندروز از این تصمیم نمیگذشت که اسفندیاری به اسدی میگوید خیلی روی این کار متمرکز نباش. سه روز بعد، فیلمنامه دستنویس بهرام بیضائی به اسم «روز واقعه» را به اسدی میدهند و به او میگویند این را هم نگاه کن. اسدی بلافاصله شروع به خواندن متن میکند و هنگامیکه هنوز به انتهای نوشته نرسیده، تصمیم به ساخت آن میگیرد. موضوع را با اسفندیاری درمیان میگذارد و به او میگوید که «روز واقعه» را بساز و « آب را گل نکنید» را کنار بگذار. شرایط مهیا میشود و فیلم با حمایت کامل وزارت ارشاد جلوی دوربین رفته و در همان سال نیز مراحل فنیاش به پایان میرسد.
این فیلم در جشنواره فجر همان سال توانست اغلب سیمرغها را درو کرده و با دریافت 5 سیمرغ از 10 نامزدی، شگفتی جشنواره سیزدهم لقب گرفت. روز واقعه توانست سیمرغ بهترین فیلم، بهترین موسیقی متن، بهترین چهرهپردازی، بهترین فیلم دوم و بهترین صحنهآرایی را از آن خود کند. هرچند هنوز هم بسیاری معتقد هستند فیلم میتوانست در برخی رشتههای حتمی مانند بهترین فیلمنامه، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد نیز به سیمرغ برسد، اما این سهعنوان بهخصوص سیمرغ فیلمنامه، از فاحشترین خطاهایی است که به هیات داوران جشنواره فجر در ادوار مختلف این رویداد وارد است و متاسفانه سبب جناحبندیهای بیشتر اعضای سینما و دوری آنها از جریان غالب مدیریت سینمایی شد.
وزنهای بهنام بهرام بیضایی
در علل ماندگاری «روز واقعه» سخنهای بسیاری گفته شده است، اما پرتکرارترین دلیلی که از زبان افراد مختلف عنوان شده، فیلمنامه نکتهسنجانه بهرام بیضایی بود؛ کارگردانی که نهضت ژرفاندیشانه او در دهه 50، به کام سینمادوستان خوش آمده بود و در دهه 60، بهعنوان یکی از پیشقراولان سینمای معناگرا به فعالیت خود ادامه داد.
همین سبک سختپسندانه و هنری بیضایی در مواردی (بهخصوص در دهههای 60 و 70) چندان به مذاق مدیران سینمایی وقت خوش نیامد. آنها، این گرایش هنری بیضایی را در راستای سینمای مستقل تفسیر کرده و در اعطای پروژههای دولتی، توجه چندانی به این چهره بیبدیل سینمای ایران نکردند.
همین نگاه سبب شد روز واقعه تا 12 سال پس از ساخت، نتواند کارگردان پیدا کند. در نگاه نخست، این انتظار میرفت که بیضایی خود پشت دوربین این فیلم ایستاده و کار را پیش ببرد، اما برخی مخالفتها از درون و بیرون وزارت ارشاد، مانع از این تصمیم بزرگ شد.
این نخستین سوالی بود که شهرام اسدی پس از مطالعه فیلمنامه، از عبدالله اسفندیاری میپرسد. اسفندیاری به اسدی توضیح میدهد که در شورا تصمیم گرفته شده که چون خیلی روی این فیلمنامه که با موضوع امامحسین(ع) است، حساسیت وجود دارد، آقای بیضایی این را کار نکند. اسدی که به این پاسخ قانع نمیشود، درصدد دیدار با بیضایی برمیآید و زمانی که وی را میبیند، میگوید قصد دارد فیلم را کارگردانی کند و بیضایی نیز تنها به گفتن «چه خوب» بسنده میکند. وقتی اسدی اصرار میکند که چرا خودش این کار را جلوی دوربین نبرده، بیضایی میگوید: «خیلی دلم میخواست اما به من ندادند» و در اصرار بیشتر برای یافتن پاسخ، با جمله «حالا بماند» بیضایی مواجه میشود.
تا امروز این مهم رسانهای نشده که چه افراد یا جریانهایی، به چه دلیل مانع از تولید این فیلم توسط بیضایی شدند. قدرمسلم آنکه نام بیضایی، در تمام این سالها، پررنگتراز نام شهرام اسدی مطرح بوده است. عدهای تنها به اتکای نام بیضایی، اقدام به تماشای فیلم کردند. برخی دیگر هم که رابطه چندان خوبی با بیضایی نداشتند، با تماشای این فیلم، دیدگاه خود را تغییر داده و نگاه مثبتی به وی پیدا کردند.
خود بیضایی اما در معدود موضعگیریهایش راجعبه این فیلم گفت که اجازه ساخت روز واقعه را به او ندادهاند. وی در اینباره گفته است: «نگذاشتند خودم بسازم. لااقل ۱۰ کارگردان عوض شد و من تعجب میکردم که این همه آدم نمیتوانند این فیلم را بسازند. حتی گفتند «واروژ کریممسیحی» این فیلم را بسازد. خوشحال میشدم اگر او این فیلم را میساخت. حتی اسم آقای محمدرضا اصلانی را آوردند. خیلیها عقیده داشتند چند جای فیلم را باید عوض کنم، اما من برای عوض کردن نرفتم. به هرحال آقای اسدی مهارتش را داشت که لااقل تعداد جاهایی را که میخواستند عوض شود به سه برساند و فیلمی بسازد شبیه فیلمهایی که قرار است از تلویزیون پخش شود.»
اما همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد، سهم فیلمنامه بیضایی در ماندگاری فیلم، بسیار زیاد است. مثلا جمشید مشایخی که یکی از بازیگران فیلم است، نوشته جزءنگر «بهرام بیضایی» را دلیل ماندگاری این فیلم عنوان کرده و گفته که تابهامروز، نوشتهای قویتر از این فیلمنامه، درباره واقعه عاشورا نیامده است.
هنر بیضایی، فارغ از تجسم یک داستان سوررئال، «خودانتقادی»هایی است که وی در قالب دیالوگ و منش کاراکترها، تداعی میکند؛ جایی که بیضایی با تبحری مثالزدنی، کنایههای پررنگی به افراد متخاصم در واقعه عاشورا میزند و امتداد آن را به آدمهای روزگار ما نیز میکشاند. دریچه پرداختی بیضایی به واقعه عاشورا، بهاندازهای نوآر است که تاکنون اندیشمندی اینچنین ژرفنگرانه به آن نپرداخته بود. نویسنده از پرتو یک جوان مسیحی، پرسشهایی را مطرح میکند که در عین منطق ساختاری، رشادت و مظلومیت امامحسین(ع) را بر مخاطب خود مسلم کرده و اینچنین رسالت فیلم در اشاعه حداکثری، به یک نمود عملی میرسد.
در همین پارامتر، بیضایی فراتر از یک نویسنده، جذابیت و فراگیری اثر را تضمین کرده و به آن عمق میبخشد. به همین دلیل است که خیلی از منتقدان، موفقیت روز واقعه را حاصل یک تلاش فردی ازسوی بیضایی دانسته که با یک کست خوب و اجرای کماشکال، به فیلمی کالت در تاریخ سینمای ایران تبدیل شده است.