«کوچ در پی کار و نان» نوشته محمد مالجو توسط نشر اختران منتشر شد.

کوچ در پی کار و نان محمد مالجو

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، کتاب «کوچ در پی کار و نان: فاعلیت منفعلانه مستمندان آذربایجان از ۱۳۲۷ تا ۱۳۲۹ خورشیدی» نوشته محمد مالجو در ۲۰۰ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۵۸هزار تومان منتشر شده است.

در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: این کتاب، با اتکا بر اسنادی مشتمل بر انواع مکاتبه‌های اداری و عرایض مردمی، درصدد تاریخ‌نگاری قطعه‌ای کلیدی اما تاکنون ناکاویده از تاریخ معاصر ایران است: کوچ مستمندان آذربایجان به تهران در اواخر دهه ۱۳۲۰ خورشیدی. این کوچ از نخستین لحظه‌هایی در تاریخ معاصر ایران بوده است که دیوان‌سالاران پایتخت‌نشین را به طراحی و اجرای انواع سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی برای رسیدگی به مستمندان شهرستان‌ها واداشت، ولو در سطحی بس‌نازل. بر این مبنا، کوچ فراموش‌شده مستمندان آذربایجان از برخی از جنبه‌ها لحظه تأسیس برخی سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی در زمینه رسیدگی دیوان‌سالاران به مستمندان را در مقیاس ملی رقم زد. با این حال، رسیدگی‌های دیوان‌سالاران ضرورتا مرحمتی‌های دولت به مستمندان و صرفا بازتاب انواعی از نوع‌دوستی‌های نیک‌اندیشانه نبود. دیوان‌سالاران برای صیانت از کلیت مصالح و منافع طبقات مسلط به ناگزیر درصدد رفع دغدغه‌های دیگری برآمده بودند به تمامی نوپدید در قاموس مملکت‌داری طی تاریخ ایران که از ادوار متأخر پیشامشروطه به بعد هرچه پررنگ‌تر می‌شدند. نیرویی که دیوان‌سالاران را واداشت سیاست‌هایی برای رسیدگی به مستمندان آذربایجان طراحی و اجرا کنند از جمع متفرق مستمندان آذربایجان برآمد اما نه از جنس مقاومت علنی یا نهانی دهقانان بود که فقط در روستاها جلوه می‌یافت، نه از جنس پیشروی آرام تهی‌دستان شهری که بعدها قوت گرفت، و نه از جنس سیاست متعارف طبقه کارگر که هنوز چندان گستره گسترده‌ای نداشت. نیروی جمع متفرق مستمندان آذربایجان در واپسین سال‌های دهه بیست خورشیدی مشخصا نوعی فاعلیت منفعلانه بود. مفهوم فاعلیت منفعلانه، همچون رازی تاکنون سر به‌مُهر، نیروی مستمندان آذربایجان طی اوایل دوره حضورشان در شهرها را تسخیر می‌کند.

بر اساس این گزارش کتاب «زنده‌باد کارخانه» (جستار-عکس مستند اجتماعی) نیز به قلم محمد مالجو و عکس‌های آیدین باقری در ۹۶ صفحه و با قیمت ۵۵ هزار تومان توسط نشر اختران عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...