داستان کوتاه هیچگاه نمی‌میرد! | الف


«مرگ در جنگل و 25 داستان از نویسندگان دیگر» مجموعه‌ای از 26 داستان کوتاه از نویسندگان معروف قرن نوزدهم، بیستم و بیست و یکم است که به ترتیب زمانی دوره‌ی زندگی نویسندگان مرتب شده‌اند. پیش از شروع هر داستان نیز بیوگرافی مختصری از نویسنده و آثارش آمده است. این داستان‌ها را پیشگفتاری مختصر و مقدمه‌ای مفید، جامع و کامل همراهی می‌کند که خود مقاله‌ای است در مورد داستان کوتاه، بستر به وجود آمدن و تاریخچه و سیر تحول آن در طی چند قرن اخیر به قلم مترجمان کتاب. صفدر تقی‌زاده، نویسنده و مترجم، که عضو هیئت داوران جایزه‌ی ادبی مجله گردون، جایزه‌های ادبی پکا، گلشیری و یلدا بوده است، با همکاری مرحوم محمد‌علی صفریان، علاوه بر کتاب حاضر آثار زیادی را به فارسی ترجمه کرده است که از آن میان می‌توان به «آنا کریستی» اثر یوجین اونیل، «اهریمن پیر» اثر پرل باک، «چرخ ‌فلک» اثر آرتور شنیتسلر و «تورتیلا فلت» اثر جان اشتاین بک اشاره کرد.

مرگ در جنگل و 25 داستان از نویسندگان دیگر شروود اندرسن Sherwood Anderson

داستان‌های این مجموعه که به روایت پیشگفتار کتاب نمونه‌ای نسبتاً کامل برای نشان دادن سبک و سیاق نویسندگان‌شان هستند، شامل داستان‌های زیر‌اند: «تصویر بیضی‌شكل/ ادگارآلن پو»، «یرمولای و زن آسیابان/ ایوان تورگنیف»، «یك تكه ریسمان/ گی دو موپاسان»، «متهم/ آنتوان چخوف»، «ببر خانم پگل‌تاید/ اچ. اچ. مونرو»، «مرگ در جنگل/ شروود اندرسن»، «ارثیه/ ویرجینیا وولف»، «یك حادثه‌ی دردناك/ جیمز جویس»، «معدنچی بیمار/ دی. اچ. لارنس»، «اهریمن پیر/ پرل باک»، «پرتره/ آلدوس هاكسلی»، «زندگی پنهان والتر میتی/ جیمز تربر»، «عمو ویلی/ ویلیام فاكنر»، «مو/ ویلیام فاكنر»، «گربه در باران/ ارنست همینگوی»، «كوه‌های بزرگ/ جان اشتاین بک»، «نخستین اعتراف/ فرانك اوكانر»، «همسایه‌ها/ ایزاك بشویس سینگر»، «واقعه‌ی سر پیچ خیابان/ آلبرت مالتز»، «عکس کلنل/ اوژن یونسکو»، «مهمان/ آلبر کامو»، «بشكه‌ی جادو/ برنارد مالامود»، «شهرت/ آرتور میلر»، «خانه‌ی كاغذی/ نورمن مِی‌لر»، «كسی كه گل‌های رز را در هم ریخت/ گابریل گارسیا ماركز» و «مدرسه/ دانلد بارتلمی».

در مقدمه‌ی کتاب شرح جامعی از زمینه‌ی تاریخی و وضعیت نثر داستانی به طور کلی و سیر تحول داستان کوتاه به طور خاص از دوره‌ی یونان باستان تا به امروز آورده شده است؛ این تاریخچه از جایی آغاز می‌شود که «... یونانی‌ها هم حاضر نشدند یکی از نُه تن الهه‌ی شعر و هنر را به نثر داستانی اختصاص دهند.» و با توضیح قدرت گرفتن فابیلو و رمانس‌های قرون وسطی و صحبت از تأثیر عمیق آن‌ها بر ادبیات دوره‌ی رنسانس، شامل نظم و نثر ادامه می‌یابد. با پی گرفتن علل ظهور ادبیات داستانی به صورت نثر و شکل‌گیری و محبوبیت رمان در طی چند قرن، سرانجام به قرن نوزدهم و شروع رسمی قالب داستان کوتاه می‌رسد و این بررسی را با ذکر جزئیات و نقل‌قول‌های بیشتر از نویسندگان، منتقدان و متفکران قرن‌های اخیر ادامه می‌دهد؛ «در پایان قرن هجدهم، قلمرو روشن‌فکری و عاطفی دنیای غرب تحولی تازه را آغاز کرده بود و بادهای خنک اصالت عقل و واقع‌گرایی و تعلیم‌دهی که مشخص عصر خرد بود، به تدریج فروکش کرد. با آغاز قرن نوزدهم، مه مرطوب و زیبای رمانتی‌سیسم به اروپا و آمریکا خزید و راه اساساً تازه‌ای از حدیث نفس و فردگرایی گشوده شد. ... این خویشتن منزوی که از خود بیگانه مانده، خشمگین است یا نسبت به خود دل می‌سوزاند، برای داستان کوتاه مهم‌ترین موضوع و درون‌مایه را فراهم آورد.»

مقاله با معرفی فرانک اوکانر و طرح تفکرات و نظریات او که شامل واژه‌شناسی ابداعی‌اش نیز هست مقوله‌ی داستان کوتاه را به صورت جزئی‌تر و دقیق‌تری می‌نگرد: «"فرانک اوکانر" داستان‌نویس و منتقد نام‌آور ایرلندی در این‌باره گفته است که داستان کوتاه از آغاز با افراد تنها و منزوی و غم‌زده، با چیزی که او آن‌ها را "جمعیت غریق" (جمعیتی که "در آب دارد می‌سپارد جان") می‌نامد، سر و کار داشته است.» در مورد داستان کوتاه در قرن نوزدهم و بیستم نیز به تفصیل توضیحاتی ارائه و شمای کلی آن‌ها با رویکردی مقایسه‌ای ترسیم می‌شود؛ داستان‌های کوتاه قرن نوزدهم معمولاً از زاویه‌ی دید دانای کل روایت می‌شوند و بر محور حادثه استوارند. داستان طرح و پیرنگِ از پیش مشخص‌شده‌ای دارد و وقایع و المان‌های داستان طوری چیده می‌شوند تا به آن سرانجام روشن و از پیش مشخص‌شده ختم شوند. این داستان‌ها معمولاً روایت‌هایی واقع‌گرا هستند که بر اساس ترتیب خطی زمان و با در نظر گرفتن تقدم و تأخر اتفاقات روایت می‌شوند و در بیش‌تر مواقع تداخل یا شکست زمان در آن‌ها اتفاق نمی‌افتد در حالی که داستان‌های کوتاه قرن بیستمی از تکنیک‌های پیچیده‌تری برای روایت استفاده می‌کنند: گاه سیر زمان از حالت سرراست و مستقیم خارج می‌شود و بارها و بارها در طی یک داستان به گذشته و آینده رفت و برگشت‌هایی انجام می‌شود، گاه تداخل و تجمیع زمان‌های مختلف اتفاق می‌افتد و گاه حتی مفهوم زمان دگرگون و بازتعریف می‌شود. طرح کلی در داستان‌های کوتاه قرن بیستمی یا اصلاً وجود ندارد و یا مبتنی بر اتفاق و حادثه‌ی خاصی نیست. ممکن است تمام داستان یا بخش‌های زیادی از آن به صورت جریان سیال ذهن روایت شود و تنها بازتاب آشفتگی درونی انسان مدرن باشد. مقاله‌ی مذکور با پرداختن به داستان‌های کوتاه قرن حاضر و تجربه‌های جدید در خلق و خوانش آن‌ها پایان می‌یابد. داستان‌هایی که گاه به انسان به عنوان موجودی پیرامونی در دنیای اشیاء نگاه می‌کنند و گاه نمایش شخصیت‌های از خود بیگانه‌ی جوامع صنعتی‌اند با روایت‌هایی پریشان، بریده بریده و به ظاهر بی‌معنی.

سخن آخر اینکه این اثر سودمند نخستین بار در سال 1362 منتشر شد، تا سالها به عنوان یکی از بهترین مجموعه‌های گزینش شده از میان داستانهای کوتاه شاخص جهان ادبیات،شناخته می‌شد که به دلیل عدم تجدید چاپ در بازار کتاب نایاب بود. انتشار مجدد این مجموعه و استقبال از آن بازگو کننده این واقعیت است که نه تنها هنوز طراوت خود را حفظ کرده، بلکه به دلیل مقاله مفصل آغاز کتاب اثری مهم و کار آمد برای درک اهمیت، ظرفیت و مانایی داستان کوتاه است. کتابی که می تواند تأییدی بر این واقعیت باشد که داستان کوتاه زنده سرحال به حیات خود ادامه می دهد.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...