به گزارش فارس، کتاب «همستر هوگو، می‌لمباند اسپاگتی، با سس سوگو!» [Am liebsten aß der Hamster Hugo Spaghetti mit Tomatensugo] کتابی است نیمه‌منظوم و نیمه‌منثور از فرانتس هولر [Franz Hohler] نویسنده و طنزپرداز سوئیسی که با ترجمه علی عبداللهی از سوی انتشارات کتاب نیستان برای مخاطبان کودک منتشر شده است.

همستر هوگو، می‌لمباند اسپاگتی، با سس سوگو!» [Am liebsten aß der Hamster Hugo Spaghetti mit Tomatensugo]  فرانتس هولر [Franz Hohler]

این کتاب شامل ۴۵ قطعه منظوم درباره حیوانات است که هولر سعی کرده با طنزی خاص و جذابیتی کودکانه که تنه به تنه بازیگوشی‌های کودکانه و ترانه‌های آن می‌زند، تالیف کند.

هولر آثار بسیار زیادی را در زمینه کودکان و بزرگسالان و نیز نمایشنامه و فیلمنامه به رشته تحریر درآورده و جوایز زیادی نیز کسب کرده است.

جایزه ادبی زولوتون ۲۰۱۳ سوئیس به فرانتس هولر رسید. وی از سوی هیئت داوران به دلیل نگارش آثار چند وجهی که در آنها وی به عنوان نویسنده‌ای بخشنده توجه‌اش را هم به بزرگترها و هم کوچکترها معطوف داشته، شایسته کسب این جایزه ۲۰ هزار فرانکی شناخته شد. وی پیش از این سفری به تهران نیز داشته است.

هولر در کتاب «همستر هوگو می‌لمباند اسپاگتی با سس سوگو» خواننده خود را در قالب اشعاری شاد و بازیگوشانه به آموزش غیر مستقیم مفاهیم اساسی در زندگی دعوت می‌کند.

در ترجمه این کتاب عبداللهی سعی کرده در عین رعایت امانتداری و وفاداری به متن اصلی، شعرها را به صورتی آهنگین با وزن و قافیه بازسرایی کند و به شعر کلاسیک فارسی نزدیک کند. در این اشعار نام برخی حیوانات به دلیل ایجاد قافیه و وزن در شعر اصلی آمده است و البته اغلب ربط چندانی به موضوع شعر نیز ندارد و قافیه‌های بعد از آن نام‌ها نیز اغلب از سوی عبداللهی و به دلیل پیروی از همان نام خاص آمده است.

هولر در این کتاب نیز همانند سایر آثارش زبانی هزل‌گونه، گزنده و در عین حال جذاب دارد که در آن همه چیز آماج طنز قرار گرفته و با نگاهی کنایی دیده می‌شود.

هولر در داستان‌هایش سعی می‌کند بسیاری از مظاهر تمدن نوین را دستمایه خلق اثر طنز قرار دهد خواه این دستاورد فن‌آوری‌های نوین دیجیتالی باشد و خواه حیوانات و حماقت‌های روزانه بشر در زندگی فردی و اجتماعی‌اش. او ساده‌نویس است اما در این ساده‌نویسی مفرط می‌توان ردپایی از نویسنده دقیق و نکته‌سنج جست که کوچکترین نکته درباره ساختارهای زیستی خود را به فراموشی نسپرده است.

کتاب «همستر هوگو می‌لمباند اسپاگتی با سس سوگو» با تصویرهایی از کارتین شرر نیز همراه شده است و انتشارات کتاب نیستان این اثر را با رعایت حق کپی‌رایت در ایران ترجمه و با قیمت ۴۸هزار تومان و در ۶۴ صفحه منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...