«نان خون» عنوان مجموعه‌ای از پنج داستان بلند رضا وحید است که با نگاهی تازه به ماجرای عاشورا دارد.

نان خون رضا وحید

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، کتاب نان خون مجموعه داستان بلندی است اثر رضا وحید که در ۱۹۲ صفحه نیم وزیری از سوی انتشارات کتاب نیستان به بازار کتاب عرضه شد.

مهمترین و هنرمندانه‌ترین اتفاق در این مجموعه داستان کشف زاویه دید و ساختاری تازه برای روایت است. با وجود اینکه در نگاه ابتدایی داستان درباره موضوعی بازگو شده است که تقریبا تمامی مخاطبان آن درباره آنچه در آن گذشته اطلاعات قابل توجهی دارند اما نویسنده با هنرمندی تمام توانسته درامی تازه را در دل این ماجرا خلق کند. او برای کشف و اجرایی کردن این اتفاق به سراغ کشف و خلق چهره‌هایی حاشیه‌ای و نادیده مانده در بستر رمان کرده است و از زاویه دید آن‌ها ماجرار را روایت کرده است.

وحید با شناخت کلیدواژه‌های مناسب و صحیح برای روایت از ماجرایی چون عاشورا و آنچه در دشت کربلا بر اصحاب امام حسین (ع) و او درامش را از زاویه دید افرادی به ظاهر کم‌اهمیت در دل این رویداد روایت می‌کند اما همین افراد هستند که در نهایت نگاهی تازه به این واقعه را خلق می‌کنند و مخاطب را در پایان در بهت و حیرت فرو می‌برند. شاید بتوان اوج این هنر را در روایت نخست این کتاب و از زبان یک تیمارکننده اسب دید؛ فردی که تمام زندگی‌اش را در کار تربیت و پرستاری از اسب گذرانده و به طمع به دست آوردن مزدی برای کابین‌کردن دختر دلخواهش که او را به خاطر شکست در یک مسابقه سوارکاری از دست داده است؛ پایش به لشکر عمرسعد باز می‌شود و در آنجا طمع به ذوالجناح می‌بندد اما در نهایت او را چیزی جز جنون حاصل نمی‌شود. جنونی که ناشی از آن‌چیزی است که در روز عاشورا از اسب و راکبش می‌بیند.

رضا وحید هر یک داستان‌های این مجموعه را در قالب یک تکست به هم پیوسته و بلند در چند بخش روایت کرده است. هر کدام از این داستان‌ها از منظر زاویه دید و شخصیت‌پردازی دارای تغییرات و استراتژی خاص و منحصر به خود هستند و وحدت موضوع محوری مورد روایت است که آن‌ها در قالب یک مجموعه گرد آورده است.

وحید در روایت خود تلاش بسیاری به خرج داده است تا به ادبیات روایی متناسب به سال و زمان روایت این اثر دست پیدا کند و از عبارات و ساختاری برای جلمه‌پردازی بهره ببرد که به این ساخت تاریخی نزدیک است و در عین حال کلیت داستان و فضاسازی آن به شکلی نوشته نشده که یادآور ادبیات سنگین و سخت‌خوان تاریخی ایران باشد و مخاطب را برای درک خود دچار سردرگمی کند. از این منظر است که تلاش نویسنده برای این تلفیق اتفاقی هنرمندانه و ستودنی از کار درآمده است و به مشتاقان داستان‌های تاریخی و مذهبی نوید اتفاقی تازه در ادبیات داستانی را می‌دهد.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...