فرمهر منجزی از ترجمه و انتشار مجموعه‌های «کتابدار دوست داشتنی ما» و «بچه هیولا» برای کودکان خبر داد.

بچه هیولا [Monster Boy]  شوو راینر [Shoo Rayner]

فرمهر منجزی در گفت‌وگو با ایبنا، درباره کتاب‌های جدیدش گفت: روزهای آخر سال ۹۸ دو مجموعه کتابم از چاپ در آمد و به دستم رسید، درست در همان روزهایی که شروع کُرونا بود و تجربه ضدعفونی کردن و در آفتاب گذاشتن کتاب‌ها را هم به تجربیاتم اضافه کرد.

وی افزود: یکی از این آثار مجموعه هشت جلدی «بچه هیولا» [Monster Boy] با نویسندگی و تصویرگری شوو راینر [Shoo Rayner] است که از سوی نشر پنجره منتشر شده و برخی از عنوان‌های آن عبارتند از
«بچه‌ هیولا با هیولای گاوسر مبارزه می‌کند»، «بچه هیولا با خشم هیولا روبه‌رو می‌شود»، «بچه هیولا دنبال مومیایی می‌گردد»، «بچه هیولا با اژدها دست و پنجه نرم می‌کند»، «بچه هیولا زن کله‌ماری را می‌بیند»، «بچه هیولا طلسم زن‌نما را باطل می‌کند» و ...

در این مجموعه، داستان کانر اُ گویل، پسری که نیمه انسان و نیمه هیولاست بیان می‌شود. او در هر داستان به ماموریتی فراخوانده شده و ناچار به حل مشکلی می‌شود.

به گفته منجزی این مجموعه هشت جلدی، دارای داستان‌های تخیلی، جذاب و ماجراجویانه است که برای گروه سنی دبستان یعنی 7 تا 11 سال نوشته شده.


کتابدار دوست داشتنی ما
این مترجم کتاب‌های کودک و نوجوان درباره کتاب دیگرش نیز گفت: مجموعه چهار جلدی کتاب‌های «کتابدار دوست داشتنی ما» که نویسنده آن، تونی بازئو [Toni Buzzeo] و تصویرگر آن ساچیکو یوشیکاوا است اثر دیگری‌ست که با ترجمه من از سوی نشر میچکا منتشر شده است و عنوان‌های آن عبارتند از «کتابدارمان چیزی به ما یاد نمی‌دهد»، «اژدهای خانم کتابدار»، «در اینترنت خواندم» و «جست و جوی یک‌هویی به روش دیویی».

کتابدار دوست داشتنی ما آن، تونی بازئو [Toni Buzzeo]

منجزی گفت: در هر جلد این مجموعه همراه با خانم کتابداری خوش ذوق و بچه‌های مدرسه‌ای دوست داشتنی ماجرایی جالب و بامزه اتفاق می‌افتد. در این مجموعه، کودکان در قالب داستانی جذاب با قسمت‌های مختلف کتابخانه، شیوه‌های کتابخوانی فردی و جمعی، با هم خواندن، چگونگی تحقیق و کنترل درستی اطلاعات و همچنین کمک به بچه‌های کوچکتر آشنا می‌شوند. رقابتی که دانش‌آموزان برای خواندن کتاب دارند و راه‌های جالبی که برای بیشتر خواندن پیدا می‌کنند و همراهی معلم مدرسه و کتابدار با آن‌ها جالب است.

فرمهر منجزی، مترجم کتاب‌های کودک و نوجوان، متولد سال ۱۳۳۹ است. اولین ترجمه‌ها، مصاحبه‌ها و مقاله‌های او از سال ۱۳۶۹ در مجله‌ ادبستان فرهنگ و هنر چاپ شد. همچنین از همان سال به شورای کتاب کودک پیوست. نخستین کتاب ترجمه‌ او «خواهر کوچولو» بود که نشر چشمه در سال ۱۳۷۴ منتشر کرد. وی از سال ۱۳۷۵ به فرهنگنامه کودکان و نوجوانان پیوست و هم اکنون نویسنده و ویراستار گروه مردم شناسی فرهنگنامه است. از منجزی تاکنون 45 کتاب ترجمه منتشر شده است که از جمله آن‌ها می‌توان به «هیوپاین جوجه تیغی دانا»، «سیاه زیبا»، «خانم تاگل و دایناسور»، «داستان‌های بچه‌های شیطان»، «موش کی هستی؟»، «مامان بزرگ موش کوچولو»، «چرا آسمان اینقدر دور است؟»، «ویزی ویگ پشمالوی فضایی» و ... اشاره کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...