به نوشته کتاب اونیل، ملکه جنایت کتاب بلند «تله موش» را بر اساس داستان واقعی «ترنس اونیل» نوشته و تمام وقایع کتاب شرح حال زندگی این نویسنده است که آگاتا کریستی با الهام از زندگی آنها داستان خود را ترسیم کرده است. ‏

به گزارش خبرآن‌لاین به نقل از ایندیپندنت، آگاتا مری کلاریسا مشهور به آگاتا کریستی نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی است. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم ترین نویسندگانی که در راه توسعه و تکامل داستان‌های جنایی کوشیده‌، نیز معرفی و مطرح نمود.
 
«تله موش» که یکی از آثار معروف
آگاتا کریستی است برای اولین بار در 25 نوامبر 1952 در لندن به روی صحنه رفت و از آن تاریخ تا زمان حاضر و در طول بیش از 50 سال همیشه بر روی صحنه بوده‌ است و از این نظر دارای رکورد اجرای اقتباسی است. این نمایشنامه تا کنون فقط در لندن بیش از 20هزار بار به روی صحنه رفته ‌است.

17 فوریه سال جاری انتشارات هارپرکالینز انگلیس کتابی جنجالی وارد بازار کتاب انگلیس کرد که گفته می شود بر اساس داستانی واقعی نوشته شده است که آگاتا کریستی این کتاب را از روی آن داستان ها نوشته است.
 
«ترنس اونیل» که ادعا می کند داستان ها و حوادثی که سرگذشت زندگی او را تشکیل می دهد، الهام بخش اصلی داستان «تله موش»
آگاتا کریستی بوده در کتابی غیر داستانی با عنوان «کسی که ما را دوست دارد» حوادث و سرگذشت دو برادر را روایت می کند که به یک زوج کشاورز در انگلیس سپرده می شوند و در نهایت برادر کوچکتر در سن 12 سالگی بر اساس جراحات ناشی از کتک های پدرخوانده جان می دهد.
 
ترنس اونیل و برادرش دنیس در سال 1945 در منطقه شراپشابر انگلیس در یک مزرعه به خانواده رینالد و استر گوت سپرده می شوند و در آنجا با بی توجهی و بدرفتاری پدر و مادر خوانده خود مواجه می شوند. در نتیجه دنیس در کودکی می میرد و برادر دیگر در سن 10 سالگی به جرم اقدام به قتل والدین خود دستگیر می شود ولی وقتی دادگاه داستان اصلی را می شنود رای را به نفع پسرک صادر می کند و این مسئله در ابعاد جهانی عاملی می‌شود برای تشکیل سازمانهایی برای حمایت از حقوق کودکان.
 
به نوشته کتاب اونیل،
آگاتا کریستی در آن زمان نمایشنامه ای با نام «سه موش کور» برای رادیو تهیه کرد و بعد از آن، کتاب بلند «تله موش» را بر این اساس نوشت ولی همانطور که سایت انتشارات هارپرکالینز در بیوگرافی نویسنده خود منتشر کرده است تمام این وقایع شرح حال زندگی نویسنده کتاب جدید است و در حقیقت کریستی با الهام از زندگی آنها داستان خود را ترسیم کرده است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...