رمان نوجوان «پَکس» نوشته سارا پنی پاکر با ترجمه نلی محجوب توسط نشر پیدایش منتشر شد.

به گزارش مهر، این‌کتاب در سال ۲۰۱۸ برنده مدال خوانندگان جوان کالیفرنیا شده است. همچنین در سال ۲۰۱۷ جایزه یادبود جودی لوپز را در مقام بهترین اثر ادبی کودک به خود اختصاص داد و در سال ۲۰۱۶ هم نامزد جایزه کتاب ملی آمریکا برای بهترین اثر ادبی کودک و نوجوان شده است.

اولین چاپ «پکس» در سال ۲۰۱۶ منتشر شد. سارا پنی پارکر نویسنده ۶۷ ساله آمریکایی، به‌عنوان نویسنده ادبیات کودکان شناخته می‌شود و ۱۹ کتاب در این‌ زمینه در کارنامه دارد.

رمان «پکس» در ۳۴ فصل نوشته شده و درباره روباهی به نام پکس است. پکس و پیتر از وقتی که پکس یک توله کوچک بود، از هم جدا نشده‌اند اما با شروع جنگ بین آدم‌ها و جدایی این‌دو، پیتر متوجه می‌شود می‌توانست از پکس نگهداری کند. بنابراین با پشیمانی به منطقه‌ای برمی‌گردد که حالا تبدیل به معرکه جنگ شده است. او پکس را پیدا می‌کند و ...

در قسمتی از این‌رمان می‌خوانیم:

اواخر آن شب، وقتی می‌خواست با کوفتگی و خستگی برای خوابیدن توی ننو بالا برود، چشمش به تکه چوبی افتاد که قبل‌تر توی چارچوب پنجره گذاشته بود. کل آن روز کمتر به پکس فکر کرده بود،‌ برای همین احساس گناه کرد. شاید روباهش را از دست داده بود، چیزی را که از هفت‌سالگی داشت.
ماجرا برمی‌گشت به سال‌ها قبل _ یک سال و شش روز بود که مادرش را از دست داده بود _ به همان روزی که به مادرش فکر نکرده بود. آن روز با خانواده دوستش به بیرون شهر رفته بودند. صبح رفته بودند قایق‌سواری و ماهیگیری و شنا و بعد هم چادر زده بودند و سوسیس‌ کبابی خورده بودند. درست وقتی که زیر ستاره‌های آسمان رفته بود توی کیسه خوابش، حس کرده بود به مادرش خیانت کرده. آن شب نگران بود. شاید حالا حقش بوده که مادرش را از دست بدهد.
عکس مادرش را از توی کوله‌پشتی بیرون کشید. روز تولد مادرش و بادبادک. یکی از خاطرات خیلی خوشش همین بادبادکی بود که پرواز نکرده بود؛ پیتر شش ساله بود، بادبادک فقط تصویر یک اژدهای کاغذی بود که به یک چوبدستی چسبانده بودش، حتی در آن سن هم می‌دانست اگر پدرش آنجا بود، به خاطر اشتباهش در ساختن بادبادک بعدازظهرشان را خراب می‌کرد.
اما پدرش آنجا نبود و مامان فقط به آن خندیده بود.
بعد زیراندازی برداشته بودند و رفته بودند روی تپه و با بادام‌زمینی ترد و آب انگور یک پیک‌نیک راه انداخته بودند و از اژدهایی که ساخته بودند حرف زده بودند. اژدهایی عاقل که نمی‌خواست توی آسمان پرواز کند چون می‌دانست سفرهای ماجراجویانه زیادی روی زمین در انتظارش است.

این‌کتاب با ۲۷۲ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۴۱ هزار تومان منتشر شده است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...