«شام خصوصی نزار قبانی: خاطراتی خواندنی از زندگی نزار قبانی به همراه عاشقانه‌ترین شعرهای او» [ذکریات مع نزار قبانی] نوشته احمد سعید محمدیه [Ahmad Said Muhammadiyah] و ترجمه اصغر علی کرمی توسط نشر ایهام منتشر شد.

شام خصوصی نزار قبانی: خاطراتی خواندنی از زندگی نزار قبانی به همراه عاشقانه‌ترین شعرهای او» [ذکریات مع نزار قبانی]  احمد سعید محمدیه [Ahmad Said Muhammadiyah]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «شام خصوصی نزار قبانی» با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۱۳۲ صفحه و بهای ۵۴ هزار تومان منتشر شده است.

این کتاب در بر گیرنده خاطرات احمد سعید محمدیه در خصوص نزار قبانی است. نویسنده حدود ۱۰ سال با این شاعر شهیر عرب دوست و همسایه بود و سال‌های طلایی زندگی نزار در بیروت را کنارش گذراند.

دیدن زندگی پر تلاطم و پر از شور و هیجان و دلتنگی و ناکامی و اندوه و شادی نزار قبانی در خلال خاطرات یکی از نزدیکان وی نشان می‌دهد که تا چه اندازه شاعر بی نظیر جهان عرب در زیست شخصی و زندگی خصوصی‌اش صادق و بی ادعا بوده است.

در این کتاب مسائلی در خصوص سلیقه غذایی و معاشرتی نزار و نیز دوران کودکی و گرایش او به شعر و ادبیات و نیز روابطش با همسران و دوستانش به همراه برخی از روابط عاطفی و حتی روابط سیاسی نزار قبانی با چهره‌های مطرح روزگار وی و همچنین نشست و برخاست و با شاعران و ادیبان بیان شده است.

نویسنده در مقدمه کتاب گفته است: «از خوش شانسی‌های من در زندگی این بود که بخش عمده‌ای از زندگیم را در همسایگی نزار قبانی در بیروت گذرانده و از دل انگیزترین لحظات عمرم زمانی بود که در دفتر کارم سرگرم بودن و نزار از طبقه سوم به دفتر من در طبقه دوم می‌آمد.

از آنجا که من نزار را به عنوان یک انسان و شاعر دوست دارم و از آنجا که در چنته ناچیز خود خاطرات ارزشمند و گران‌قیمتی از او دارم با خودم فکر کردم که شاید بتوانم در شناساندن بهتر و به دوستدارانش کمکی کرده و با نوشتن خاطراتم که بی شباهت به خاطراتی نیست که شماری از شاعران و دوستان و یاران و کسانی که با آنها رفت و آمد داشته‌ام از او روایت کرده‌اند، بخشی از زندگی او را برایتان بگویم.»

در پایان خاطرات بخشی از شورانگیزترین و عاشقانه‌ترین سروده‌های نزار قبانی ترجمه شده و نیز اشعار وی که توسط خوانندگان معروف جهان عرب از جمله عبدالحلیم حافظ و ام کلثوم و کاظم ساهر خوانده شده‌اند نیز ترجمه و درج شده است.

اصغر علی‌کرمی از مترجمان پرکار در حوزه ترجمه ادبیات معاصر عرب است. عناوین برخی از کتاب‌های منتشر شده با ترجمه او از این قرار است: «هر عید محبوبه منی»، «همه چیز ممکن است»، «معشوقه من و سیگارهایم»، «خداوند فقط نامه‌های عاشقانه را جواب می‌دهد»، «همه چیز ممکن است» و «دوستت دارم امضای من است» جملگی از نزار قبانی، «پیاده روی با تبعید» اثر عدنان صائغ، «صبح بخیر» اثر نجیب محفوظ، «و در آغاز زن بود» سروده سعاد الصباح، «از پیکر تا دریا» اثر آدونیس و «آن زن جمله اسمیه است» اثر محمود درویش و…

................ هر روز با کتاب ................

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...