پژوهشگر دفاع مقدس در مراسم رونمایی از کتاب «هفتاد و دومین غواص» گفت: ما در آن زمان تحریم بودیم. از یک متر سیم خاردار تا لباس غواصی؛ و همین عامل باعث شد تنها ۷۲ نفر از آن‌ها این لباس را داشته باشند و علت نامگذاری این کتاب همین بود.

به گزارش فارس، کتاب «هفتاد و دومین غواص» همزمان با ایام میلاد با سعادت حضرت زینب (س) با حضور حمید حسام نویسنده کتاب، کریم مطهری راوی کتاب، گلعلی بابایی نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس،  اهالی رسانه و جمعی از دانشجویان در دانشگاه صداو سیما تهران رونمایی شد.

در این مراسم سخن از ناگفته‌ای عملیات کربلای چهار به میان آمد که توسط راوی کتاب از آن گلوی شکافته شده‌اش توسط گلوله در دل شب عملیات کربلای چهار گفته شد. قهرمانی که تا مرز شهادت پیش رفت، اما ماند و شاید این ماندن برای بیان این اسرار و رشادت‌های غواصان مظلوم کربلای چهار بوده است.

بابایی: قضیه مک فارلین  بدون اجازه امام (ره) انجام شد/ لباس غواصی برای ۷۲ نفر در کربلای ۴ داشتیم

در ادامه  گلعلی بابایی پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس با بیان اینکه کتاب انتظار می‌رود «هفتاد و دومین غواص» کامل‌ترین کتاب در این حوزه باشد، بیان داشت: قبل از عملیات کربلای چهار یعنی سال ۶۴ مصادف با یک سری اتفاقات سیاسی در ایران بود که در آن زمان، قضیه مک فارلین اتفاق افتاده بود، یعنی زمانی که رئیس جمهور آمریکا هیأتی را به ایران فرستاد و در مقابل می‌خواست ادوات جنگی را به ایران بدهد، البته این ملاقات بدون اجازه مرحوم امام (ره) انجام شد که بعد از آن امام گفته بود که هیأت کشور را ترک کند.

وی با اشاره به هیاهوی رسانه‌های غربی بعد از پیروزی ایران در عملیات کربلای هشت، ادامه داد: این رسانه‌ها عنوان کردند که پیروزی ایران در این عملیات به علت وجود سلاح‌های آمریکایی بود که به مزاج صدام خوش نیامده بود و بعد از آن آمریکا نیز به دنبال این بود که دوباره وضعیت خودش را با عراق درست کند که قبل از عملیات کربلای چهار، تصاویر ماهواره‌ای و انواع جنگنده‌ها و مهمات را به آن‌ها داد که در نتیجه باعث شد ما در آن عملیات شکست بخوریم.

نویسنده کتاب «ضربت متقابل» با بیان اینکه عملیات‌های اصلی ایران در فصل زمستان با برنامه‌ریزی‌های از قبل و کارهای زیاد صورت می‌گرفت، اظهار داشت: عملیات کربلای چهار، عملیات لو رفته‌ای بود که توسط سرویس‌های اطلاعاتی دشمن صورت گرفته بود.

بابایی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه یک گردان غواص ۱۷۵ نفر نیرو دارد، گفت: ما در آن زمان تحریم بودیم، از یک متر سیم خاردار تا لباس غواصی و همین عامل باعث شد تنها ۷۲ نفر از آن‌ها این لباس را داشته باشند و علت نامگذاری این کتاب همین بود که آقای مطهری هفتاد و دومین نفری بود که این لباس را پوشید.

وی با بیان اینکه ایران در هشت سال دفاع مقدس در فقر اطلاعاتی و تجهیزاتی بود، افزود: اسرایی که در زمان جنگ از عراقی‌ها گرفتیم، بیشتر آن‌ها تبعه ۳۰ کشور مختلف بودند که این نشان می‌دهد، نه تنها عراق بلکه چندین کشور همزمان با ما در حال جنگ بودند.

کریم مطهری راوی کتاب «هفتاد و دومین غواص» با اشاره به اینکه خیلی از رزمندگانی که در آن زمان به جبهه می‌رفتند، سن و سالشان از خیلی شماها کمتر بود، تصریح کرد: آن موقع نگرانی پدر و مادرها را به خاطر حضور فرزندانشان در جبهه شاید نمی‌توانستم درک کنم، اما بعد از اینکه خودم پدر شدم درک کردم.

وی با بیان اینکه هر بار تعدادی به پدر و مادرم خبر می‌دادند که من شهید شدم، ادامه داد: پدر و مادرها همیشه منتظر بودند که یکی گوید فرزندت یا شهید شده یا بر می‌گردد و این را باید گفت که همیشه در دل آن‌ها چیزی غیر از انتظار وجود نداشت.

فرمانده گردان غواص جعفر طیار لشکر انصارالحسین در کربلای چهار با بیان اینکه قصه هشت سال دفاع مقدس پر قصه و از جهاتی بسیار خاطرات و حوادث گوناگونی دارد، ابراز داشت: باید از این خاطرات جوانان درس بگیرند، زیرا در آن زمان جوانان ۱۵ ساله تا ۲۰ ساله ای بودند که در مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی کردند و به شهادت رسیدند.

وی با اشاره به اینکه نمی‌خواستم این خاطرات را نگارش کنم، گفت: مقام معظم رهبری عنوان کردند که خاطرات هشت سال دفاع مقدس گنجینه‌ای است که باید گفته شود و این بیان موجب شد که به حوزه هنری بروم که بعد از ۱۹ جلسه مصاحبه، خوشحال بودم که باری که بر دوشم را بود را ادا کردم، اما بعد از آنکه آقای حسام برای نگارش آن آمد تازه فهمیدم که کار تازه شروع شده است.

این جانباز هشت سال دفاع مقدس با بیان اینکه عملیات ‌کربلای چهار، شاه بیت این کتاب است، تصریح کرد: عمر منطقه جنگی‌ام در ۲ بخش بود، ابتدا چهار سال در اطلاعات و گشت شناسایی لشکر در کنار شهید بزرگوار چیت‌ساز و بعد از آن نیز در گردان غواصی خدمت همه رزمندگان بودیم که مهم‌ترین آن این عملیات بود که در ذهن‌ها ماند.

همچنین حمید حسام نویسنده کتاب «هفتاد و دومین غواص» با اشاره به اینکه آشنایی من با آقای مطهری به قبل از جنگ و دورانی که در سپاه پاسداران بودم، بر می‌گردد، گفت: ماجرای این کتاب با سایر کتاب‌هایی که نوشته ام، خیلی متفاوت است، زیرا این کتاب تمام ماجرا و واقعیت‌های کربلای چهار را عنوان می‌کند.

نویسنده کتاب «خداحافظ سالار» با تأکید بر اینکه ماجرای کربلای چهار را ابتدا از «آقای جان بزرگ» جانشین گردان غواص و تعدادی دیگر در گذشته به رشته تحریر درآورده بودم، بیان داشت: کتابی با عنوان «غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند» نوشته شد. اما بعد از آن متوجه شدم که داستان پر غصه غواص‌ها تازه شروع شده و این مورد باعث شد که به سراغ آقای مطهری بروم تا بتوانیم یک روایت متقن به شکل داستانی و با التزام به واقعیت بنویسم.

حسام با اشاره به اینکه اطلاعات و مطالب بسیار زیادی در رابطه با عملیات کربلای چهار جمع‌آوری شده بود، گفت: این موضوع موجب شد که قریب به ۳ سال طول بکشد تا این کتاب به رشته تحریر در بیاید.

وی افزود: اگر این خاطرات و روایت‌های جنگ توسط رزمندگان و فرماندهان بیان نشود، شاید در آینده تعدادی آن‌ها را تحریف کنند.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...