کلمه «شیر» ممکن است در محتواهای متعددی در نظر گرفته شود. مثلاً در محتوای جنگل، مظهر آزادی. و توحش در محتوای سیرک که یادآور اهلی کردن است، و نیز در محتوای باغ وحش که مفهوم اسارت را در ذهن متبادر می‌کند. این مطلب بدان معناست که برای درک کامل یک متن نمی‌توان فقط به الفاظ آن اکتفا کرد، بلکه باید آن را در روند تفسیری مناسبی که خود به خود محتوای مربوط را در برمی‌گیرد در نظرگرفت.

معرفی کتاب نقد کتاب خرید دانلود زندگی نامه بیوگرافی
خواننده در داستان
[Lector in fabula]. نوشته‌ای تحقیقی از اومبرتو اکو (1) (1932)، رمان‌نویس و نشانه‌شناس ایتالیایی، که در 1979 منتشر شد. «یک متن مکتوب شیء خامی نیست، بلکه ضرورتاً در محتوایی معین درج شده است.» این نکته که نقطه حرکت کتاب را تشکیل می‌دهد بر شواهدی ملموس و گویا استوار شده است: کلمه «شیر» ممکن است در محتواهای متعددی در نظر گرفته شود. مثلاً در محتوای جنگل، مظهر آزادی. و توحش در محتوای سیرک که یادآور اهلی کردن است، و نیز در محتوای باغ وحش که مفهوم اسارت را در ذهن متبادر می‌کند. این مطلب بدان معناست که برای درک کامل یک متن نمی‌توان فقط به الفاظ آن اکتفا کرد، بلکه باید آن را در روند تفسیری مناسبی که خود به خود محتوای مربوط را در برمی‌گیرد در نظرگرفت. بدین گونه است که هیچ فرهنگ لغتی ما را مجاز نمی‌دارد که میان این دو عبارت: «باید پیر را به باغ ‌وحش برد» و «باید شیر را به باغ وحش برد»، اختلافی برقرار کنیم؛ و حال آنکه باغ‌وحش برای پیر متضمن لذت است و برای شیر متضمن اسارت. در اینجا فقط محتوای عبارت است که می‌تواند خواننده را به تفسیر مناسب راه نماید.

اگر نشانه‌های پیام متغیر باشد، آنگاه مسئله عبارت خواهد بود از احتراز از قرائتی گمراه‌کننده. از این روست که باید خود تفسیر نیز جزئی از مکانیسم تکوینی متن باشد؛ و این همان چیزی است که اکو آن را «همکاری تفسیری» می‌نامد، و مراد وی آن است که نویسنده به هنگام تدوین متن باید مجموعه صلاحیت ها و اطلاعات خواننده احتمالی خود را نیز در نظر گیرد. از این دیدگاه ممکن است نظر اکو با آنچه قبلاً در اثر باز اظهار داشته است،‌ متناقض بنماید؛ زیرا در آنجا می‌کوشد ثابت کند که هر اثری، قبل از هر چیز، شیئی است که تعبیرهای بسیار گوناگون می‌پذیرد. باری، هرگاه نویسنده برداشت خواننده را پیشاپیش درنظر گیرد، ضرورتاً آزادی عمل او را محدود کرده است. اکو خود متوجه این نکته است؛ از این رو، مانند پل والری می‌گوید: «هیچ معنایی را نمی‌توان معنای واقعی یک متن دانست.» اما بی‌درنگ می‌افزاید که نباید استعمال آزادانه یک متن را با «تفسیر بازِ» آن اشتباه کرد. مثلاً اگر کسی محاکمه، نوشته کافکا، را همچون یک داستان پلیسی معمولی بخواند، هیچ سودی از آن نمی‌برد. از اینروست که وقتی یک اثر هنری را «اثری باز» می‌نامیم، بدان معنا نیست که می‌توانیم در ذهنیت خاص خود هر معنایی از آن بیرون بکشیم؛ بلکه بدین معناست که آن متن تا آن اندازه که همه مطالب در آن گفته نشده است متنی باز است.

بنابراین، هرمتنی دارای تعدادی عبارات حذفی و مقداری فضای خالی است که باید آن را پر کرد. و باز به همین دلیل است که اکو یک متن را دارای «مکانیسم کُندی» می‌داند که براساس «پر ارزش‌ترین معنایی که خواننده بدان می‌دهد» بنا شده است. نویسنده باید پیشاپیش خواننده خود را و میزان اطلاعات و نظام فکری او را در نظر گیرد؛ به گونه‌ای که روند این وابستگی درونی و دو جانبه، و نیز پویایی متن را تسریع بخشد. این نکته اکو را بر آن داشته است که اندیشه «خواننده نمونه» را بسط دهد؛ خواننده‌ای که نویسنده با انتخاب کلمات و نشانه‌ها او را وصف می‌کند و نهایتاً از نو باز می‌سازد.

دکتر جواد حدیدی. فرهنگ آثار. سروش.

1.Umberto Eco

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...