• 19 بهمن 1384

    آلدوس-هاکسلی

    تحصیلات خود را در کالج ایتون Eton و آکسفورد انجام داد و هوشمندی و استعداد غیرمعمول و زودرسی از خود نمایان ساخت. از کودکی به ضعف قوه بینایی دچار بود و به همین سبب تحصیلات خود را در رشته پزشکی ناتمام گذارد و به ادبیات روی آورد... وی در آثار خود انگلستانی را توصیف می‌کند که درچهارراه قرون و اعصار قرار گرفته است، در قرن ملکه ویکتوریا که دانش را جانشین خدا ساخت تا تجددطلبی عصر حاضر که نه به دانش ایمان دارد و نه به خدا. ...

Loading
در دنیای قشنگ نو چه نوع شادی ارائه می‌شود، و چه بهایی را ممکن است برای رسیدن به آن پرداخت کنیم؟... رژیم کمونیستی در روسیه و تصاحب نازی‌ها در آلمان هر دو با دیدگاه‌های آرمانشهر شروع شدند... واژه «مادر» - که به‌طور کامل توسط ویکتوریایی‌ها مورد ستایش قرار گرفته بود، به صورت هولناک و زشتی درآمده است؛ و رابطه بی‌هدف، که وقاحت تکان‌دهنده‌ای برای ویکتوریایی‌ها بود، درحال حاضر برایشان بسیار سخت است. ...
راجع به چیزی که می‌خواهم بنویسم به قدر کافی می‌دانم؛ اشکال کار این است که چگونه این افکار را نمایان کنم... اعتقادی به وجود مشغله [ذهنی] ایده‌آل برای نویسنده ندارم... به «بالزاک» نگاه کنید، گیر افتاده تو اتاقی مخفی در پاریس، پنهان از طلبکاران، در حال کار روی «کمدی انسانی» یا به «پروست» در اتاق چوب پنبه‌ایش فکر کنید... نام‌ها خیلی مهم هستند... سر تا پا در خدمت طنزم. به آن نیاز داریم ...
خداوند به حضرت فورد تبدیل شده و مورد پرستش مردم است... از راه هیپنوتیزم کودکان، خوشبختی مربوط به هر مقامی را در سلسله مراتب شغلها به هر کس می‌­آموزند و همه در خوشبختی غوطه می­‌خورند. اگر در رضایتمندی افراد کاستی به وجود آید، «سوما» در دسترس همه است... برنارد مارکس، به شکلی عجیب غیرطبیعی می‌­شود: او که از وجود افراد پایین­‌تر از خود ناراحت است و تمایلات عاشقانه و شرم غریبی احساس می­‌کند، که نه سوما قادر به حل آنهاست نه لنینای زیبا. ...
«کروم» نام خانه­‌ی روستایی هنری ویمبوش ثروتمند است و همان جاست که قهرمان ماجرا، شاعری جوان و خجالتی و عاشق خواهرزاده­‌ی صاحبخانه، به عنوان میهمان اقامت می‌­گزیند... آن تنها شخصیتی است که فلسفه­‌اش «لذت بردن از خوشی­های زندگی و فرار از رنجها» است... عشق جسمانی را به او می­‌شناساند و کمکش می­‌کند تا خود را از تربیتی منزه­‌طلبانه نجات دهد. ...
در حال بارگزاری ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...