سوداگر قدرت و بازیچه‌ی حکومت! | الف


مزدک از آن دسته شخصیت‌های تاریخی است که روایت‌های متعدد و متناقض بسیاری درباره‌اش در متون مختلف تاریخی و ادبی وجود دارد. او که به نوعی مصلح مذهبی و اجتماعی به شمار می‌آمده، در دربار قباد اول، پادشاه ساسانی جایگاه ویژه‌ای برای خود فراهم کرده و توانسته بود نفوذ زیادی بر دفتر و دیوان داشته باشد. پیش از آن که مزدک چنین شأنی در حکومت بیابد، قدرت پادشاه در برابر طبقه‌ی اشراف و روحانیون رو به افول گذاشته بود، اما با پیوستن مزدک و پیروانش به قباد، نهاد حاکمیت جانی تازه گرفت و در برابر طبقات رقیب صف‌آرایی متفاوتی پیدا کرد. پادشاه که از این وضعیت خشنود بود دست مزدک را برای تبلیغ آیینش و نیز اعمال برخی اصلاحات اجتماعی باز گذاشت. اما در اواخر دوره‌ی قباد حمایت دستگاه حکومتی از مزدک و همراهانش به شدت کمرنگ شد و زمینه را برای سرکوبشان فراهم آورد.

مزدک» [Mazdak] موریس سیماشکو [moris simashko]

آیین مزدک عمدتاً برگرفته از آموزه‌های مانی بود، اما بسیاری از منابع، عقاید او را به افلاطون نزدیک می‌دانند؛ نوعی از اصلاح‌طلبی اجتماعی که در دوره‌های بعدی به خرمدینان انتقال یافت و جنبش‌های تحول‌خواهانه‌ی تازه‌ای را در ایران‌زمین رقم زد. اگرچه برخی ایده‌های او درباره‌ی زندگی اشتراکی موجب شده که اندیشه‌هایش را به مارکس نزدیک بدانند، اما تضادهای بی‌شماری میان مکتب او و کمونیسم می‌توان یافت. در بسیاری از متون پهلوی او را ملحد نام نهاده‌اند، اما فردوسی از او به بزرگی و نیکی یاد کرده است.

برخی محققان مزدک را سوداگر قدرت و بازیچه‌ی حکومت نامیده‌اند و بسیاری دیگر از فعالیت‌های اجتماعی تأثیرگذار او نمونه‌های تاریخی آورده‌اند. به این خاطر است که چهره‌‌ی او همواره در هاله‌ای از ابهام و سوء‌تفاهم باقی مانده است. موریس سیماشکو [moris simashko]، نویسنده، محقق و تاریخ‌نگار اوکراینی در زمان استیلای شوروی رمان «مزدک» [Mazdak] را با الهام از سرگذشت پرفراز و نشیب و سرشار از پارادوکس او نوشته و تلاش نموده تا راهی میان داستان و روایت تاریخی برگزیند. اثر او از جهتی بیانگر برخی وقایع تاریخی مهم دوره‌ی ساسانی و از طرفی دیگر یک رمان با عناصر تخیلی بسیار قوی است. در واقع مخاطب باید در مواجهه با اتفاقات این کتاب راهی میانه را در پیش بگیرد و تماماً به یک سوی واقعیت یا خیال سوق پیدا نکند.

سیماشکو شناختی دقیق از وقایع تاریخی دوره‌ی مزدک دارد و با انواع مولفه‌های سازنده‌ی فرهنگ و ادبیات آن عصر نیز آشناست و این موضوع در کتابش نیز انعکاس گسترده‌ای پیدا کرده است. توصیفات او با جزئیات و با تکیه بر عناصر عینی اما در عین حال کوتاه و با ضرباهنگی سریع است. او می‌کوشد چهره‌ای متفاوت از کلیشه‌های معمول درباره‌ی مزدک بسازد؛ چهره‌ای که از سوگیری‌های یک نحله‌ی فکری، فرهنگی یا سیاسی خاص عاری باشد و چشم‌اندازی جامع از این شخصیت تاریخی را در قاب داستان به خواننده ارائه دهد.

نویسنده از این که خودِ مزدک را راوی و شخصیت اصلی داستانش کند می‌پرهیزد، زیرا چنین رویکردی ممکن است وزن و اعتباری به مزدک در داستان ببخشد و ظن جانبداری از او را در خوانندگان برانگیزد. به همین خاطر است که از شخصیتی برای روایتش بهره می‌برد که شهرت چندانی ندارد، اما کاتب دربار است و از ریز و درشت اتفاقات دستگاه حکومتی آگاهی دارد. این وقایع‌نگار آورام پسر بهرام نام دارد که کتاب خدای‌نامه را نگاشته است. این کتاب منبع ارجاع بسیاری از متون ادبی و تاریخی پس از خود قرار گرفته و از این رو موثق و قابل‌ اتکاست.

در رمان حاضر مزدک نقشی ورای تصور در معادلات اجتماعی زمان خود دارد و آوازه‌اش به روم رسیده و رومیان را نیز درباره‌ی این اصلاح‌گرِ در آغاز محبوب و سپس منفور دربار ساسانی به اندیشه فرو برده است. مزدک نظامی یکپارچه و خلل‌ناپذیر از تعالیم خود پدید آورده و یکی از رموز موفقیتش در ایران‌زمین نیز در همین نکته نهفته است. کاریزمایی که این مصلح اجتماعی دارد و در متن سیماشکو نیز متبلور شده، او را به رهبری تاریخی همچون لنین و مارکس نزدیک می‌کند.

عقاید مزدک نظم و عدالتی نوین را پایه‌ریزی کرده‌اند که در عصر او کم‌تر متفکری می‌تواند با آن‌ها مخالفت کند. او به مردم ناامید از برقراری تساوی اجتماعی نوید تحولی تازه می‌دهد و برای اکثرشان یادآور زرتشت و مانی است. به همین سبب است که او پشتوانه‌ی قوی حمایت جامعه را با خود دارد و در عین‌حال چون توانسته در برابر طبقه اشراف و رهبران دینی قدرتمند بایستد و خود را بالاتر از آن‌ها قرار دهد، محبوب دستگاه پادشاهی نیز شده است.

اما برجسته‌ترین نکته‌ای که رمان با خود دارد، حفظ شأن داستان و روایت است. سیماشکو آن‌چنان قصه‌محور و مبتنی بر تصاویر داستانی پیش می‌رود که در بسیاری از مقاطع رمان، هیمنه و ابهت تاریخی مزدک را از ذهن مخاطب پس می‌زند. چهره‌ای که از این شخصیت ترسیم می‌شود شامل طیفی از انواع ویژگی‌های غریزی و انسانی است. نویسنده لزومی نمی‌بیند به مزدک تقدس ببخشد، یا برعکس، او را در بوته‌ی نقد قرار دهد. قضاوت درباره‌ی شخصیت مزدک و حقانیتش در میان دغدغه‌های نویسنده‌ی این رمان جایی ندارد. سیماشکو صرفاً تلاش می‌کند لذت خواندن روایتی عاری از عیارسنجی میان واقعیت و خیال را نصیب خوانندگانش نماید.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...