رمان «میراث جاسوسان» [A Legacy of Spies] نوشته جان لوکاره [John le Carré] که ماجرای جاسوسی در دوران جنگ سرد به چاپ دوم رسید.

میراث جاسوسان [A Legacy of Spies] نوشته جان لوکاره [John le Carré]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از آنا، رمان «میراث جاسوسان» با ترجمه مهدی فیاضی‌کیا به چاپ دوم رسید.

این رمان روایتی است از نقش پیتر گویلم، مأمور بازنشسته سرویس مخفی بریتانیا، در عملیاتی که به مرگ الک لیماس، بهترین عامل مخفی این سرویس، منجر شد.

پیتر که دوران بازنشستگی‌ را در مزرعه خانوادگی‌اش در بریتانی می‌گذراند، پس از سال‌ها نامه‌ای را از سرویس مخفی بریتانیا دریافت می‌کند که او را برای توضیح درباره اقداماتی که طی دوران فعالیتش در سرویس انجام داده، به لندن فرامی‌خواند. در واقع پیتر گویلم در این رمان به شرح رویدادهایی می‌پردازد که در رمان قبلی لوکاره، جاسوسی که از سردسیر آمد، اتفاق افتاده است. او سعی دارد از اطلاعات سرویس در برابر نسل جدیدی که هیچ خاطره‌ای از جنگ سرد ندارد، دفاع کند.

جان لوکاره، نویسنده بریتانیایی، پس از موفقیت بین‌المللی‌ در اثر پیشینش به همکاری‌اش با ام‌آی ۶ پایان داد تا تمام وقتش را صرف نویسندگی کند. میراث جاسوسان، که شخصیت‌هایش بار دیگر پا به دنیای ادبیات گذاشته‌اند، تأیید جسورانه‌ای است از قدرت نثر خلاقانه لوکاره.

چاپ دوم «میراث جاسوسان» در قطع رقعی و ۳۴۸ صفحه از سوی انتشارات چترنگ وارد بازار کتاب شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...