رمان «میراث جاسوسان» [A Legacy of Spies] نوشته جان لوکاره [John le Carré] که ماجرای جاسوسی در دوران جنگ سرد به چاپ دوم رسید.

میراث جاسوسان [A Legacy of Spies] نوشته جان لوکاره [John le Carré]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از آنا، رمان «میراث جاسوسان» با ترجمه مهدی فیاضی‌کیا به چاپ دوم رسید.

این رمان روایتی است از نقش پیتر گویلم، مأمور بازنشسته سرویس مخفی بریتانیا، در عملیاتی که به مرگ الک لیماس، بهترین عامل مخفی این سرویس، منجر شد.

پیتر که دوران بازنشستگی‌ را در مزرعه خانوادگی‌اش در بریتانی می‌گذراند، پس از سال‌ها نامه‌ای را از سرویس مخفی بریتانیا دریافت می‌کند که او را برای توضیح درباره اقداماتی که طی دوران فعالیتش در سرویس انجام داده، به لندن فرامی‌خواند. در واقع پیتر گویلم در این رمان به شرح رویدادهایی می‌پردازد که در رمان قبلی لوکاره، جاسوسی که از سردسیر آمد، اتفاق افتاده است. او سعی دارد از اطلاعات سرویس در برابر نسل جدیدی که هیچ خاطره‌ای از جنگ سرد ندارد، دفاع کند.

جان لوکاره، نویسنده بریتانیایی، پس از موفقیت بین‌المللی‌ در اثر پیشینش به همکاری‌اش با ام‌آی ۶ پایان داد تا تمام وقتش را صرف نویسندگی کند. میراث جاسوسان، که شخصیت‌هایش بار دیگر پا به دنیای ادبیات گذاشته‌اند، تأیید جسورانه‌ای است از قدرت نثر خلاقانه لوکاره.

چاپ دوم «میراث جاسوسان» در قطع رقعی و ۳۴۸ صفحه از سوی انتشارات چترنگ وارد بازار کتاب شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...