یادداشت‌های داوید روبینوویچ 12 ساله از فجایع جنگ منتشر شد.

«یادداشت‌های روزانه» [The diary of Dawid Rubinowicz (Das Tagebuch des Dawid Rubinowicz)] داوید روبینوویچ

به گزارش کتاب نیوز؛ محمود حسینی‌زاد نویسنده، مترجم و منتقد، از انتشار کتاب «یادداشت‌های روزانه» [The diary of Dawid Rubinowicz (Das Tagebuch des Dawid Rubinowicz)] داوید روبینوویچ خبر داد و به هنرآنلاین گفت: چهل سال پیش این یادداشت‌ها را از زبان آلمانی به فارسی برگرداندم اما فرصت چاپ آن پیش نیامد تا این‌که کتاب را به انتشارات ثالث سپردم و به تازگی منتشر شده است.

او این اثر را حاوی خاطراتی از جنگ جهانی دوم لهستانی‌ها دانست و ادامه داد: روبینویچ 12 ساله بوده که نوشتن این یادداشت‌ها را شروع می‌کند تا 14 سالگی. این خاطرات که در قالب یادداشت ارائه شده درباره فجایع فاشیست‌های نازی در لهستان و جاهای مختلف دیگر است. در دورانی که لهستان در اشغال نازی‌ها بوده است. او مفقودالاثر می‌شود ولی به احتمال زیاد در اردوگاه‌های مرگ کشته شده است. این یادداشت‌ها بعد از جنگ در اثاثیه خانواده روبینویچ در روستایی پیدا می‌شود و توسط ناشری لهستانی منتشر می‌شود.

حسینی‌زاد که رمان «عدالت» نوشته فریدریش دورنمات را نیز ترجمه کرده، افزود: این کتاب پلیسی جزو آخرین آثار او در سال 1985 محسوب می‌شود و از سوی نشر هوپا نشر می‌یابد. پیش از این سه کار پلیسی و جنایی این نویسنده «قاضی و جلادش»، «سوظن» و «قول» را ترجمه کردم که توسط نشر ماهی به چاپ رسیده است.

او یک نمایشنامه را با عنوان «هراس» از نویسنده‌ای آلمانی برای یک بنیاد خصوصی ترجمه کرده که در مورد مسایل نونازی‌ها و دست‌راستی‌های آلمانی است.

محمود حسینی‌زاد در سال 2013 به عنوان برگزیده مدال گوته معرفی شده است. رمان «بیست زخم کاری»، مجموعه داستان «آسمان، کیپ ابر»، مجموعه داستان «این برف کی آمده»، نمایشنامه‌های «نهاده سر غریبانه به دیوار» و « تگرگ آمد امسال بر سان مرگ»، مجموعه داستان «سیاهی چسبناک شب» ترجمه «بازگشت به وطن» اثر هانس ورنر کروزینگر، «سیابرزنگی‌ها» نوشته ژان ژنه و «توراندخت» اثر برتولت برشت از جمله آثار تالیفی و ترجمه او هستند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...