نشر ایجاز رمان «گذر» نوشته مایکل کانلی و ترجمه رکسانا صنم‌یار را با شمارگان هزار نسخه، ۳۸۰ صفحه و بهای۳۰ هزار تومان منتشر کرد.

به گزارش مهر، رمان «گذر» نوشته مایکل کانلی از محبوب‌ترین آثار پلیسی این نویسنده است. شخصیت محوری این رمان کارگاهی است که ویژگی خاصی جز وفاداری به اصول ندارد.

مایکل کانلی، روزنامه نگار و نویسنده معاصر آمریکایی است که تاکنون ۳۱ رمان نوشته که اکثر آنها در صدر پرفروش‌ها قرار گرفته‌اند. او یکی از موفق‌ترین نویسندگان دوران حاضر در سبک جنایی و پلیسی است. مترجم در برگردان خود به خوبی توانسته لحن کاراکترها را به فارسی منتقل کند.

کانلی بیست رمان را با محوریت شخصیت معروف و محبوبش هری باش، کارآگاه خبره اداره پلیس لس آنجلس، خلق کرده است. رمان «گذر» هجدهمین اثر او در این مجموعه و از محبوب‌ترین آنها در بین مخاطبان است. هری باش کهنه سرباز و پلیس فعلی است که عموما درگیر ماجرایی می‌شود که بخشی از آن به فساد در دستگاه پلیس باز می‌گردد. او از جمله قهرمانان رمان‌های پلیسی است که نه زندگی خانوادگی درست و درمانی دارد و نه توانایی ویژه‌ایی، روش کارش او وفاداری به اصول است.

برخی از غول‌های ادبیات همچون همینگوی و مارکز سابقه روزنامه نگاری داشته‌اند و هر کدام به نوعی در جریان خلق ادبی تحت تاثیر این سابقه بوده‌اند. کانلی نیز هم در روایت داستانی و هم در سبک نگارش به شدت تحت تاثیر ویژگی‌های روزنامه نگاری خود است. مواجهه با رمان او همچون مطالعه یک پرونده جنایی است. از مجموعه ویژگی‌ها و علایق و روابط شخصیت‌های رمان، تنها آنچه مستقیما به داستان مربوط است بیان می‌شود.

ادبیات داستانی این توانایی را دارد که به درون ذهن شخصیت برود و درگیری‌ها و تضادها و تناقص‌های درونی او را نشان دهد. کانلی اما هرگونه کنش درونی را با یک کنش بیرونی نشان می‌دهد. مثل یک پلیس ماهر سریعا می‌رود سراغ اصل مطلب. این ویژگی گزارشی در رابطه با چهره شخصیت‌ها هم صادق است. چهره‌ای توصیف نمی‌شود مگر در جریان کشف تکه‌ای از چهل تکه پرونده. رمان گذر و مجموعه کاراگاه و پلیس آن، به نظر می‌رسد همچون بخش عمده ادبیات جنایی معاصر، به جای کاراگاهان نابغه و فوق‌العاده باهوش یا جنایت‌ها و جنایت‌کاران پیچیده، با آدم‌های معمولی‌تری سر و کار دارد. آدم‌هایی که می‌ترسند، اشتباه می‌کنند، تطمیع می‌شوند اما سخت کوشند. گویی این روزها منجی دیگر سوپرمن نیست، یک آدم معمولی است.

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...