کتاب «هرمنوتیک؛ دست‌نوشته‌های ۱۸۰۹ و ۱۸۱۹» [Friedrich Daniel Ernst Schleiermacher Vorlesungen zur Hermeneutik und Kritik] فردریش شلایرماخر [Friedrich Schleiermacher] با ترجمه محمد ابراهیم باسط توسط نشر نی در نمایشگاه کتاب عرضه خواهد شد.

هرمنوتیک؛ دست‌نوشته‌های ۱۸۰۹ و ۱۸۱۹» [Friedrich Daniel Ernst Schleiermacher Vorlesungen zur Hermeneutik und Kritik] فردریش شلایرماخر [Friedrich Schleiermacher]

‌به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، فریدریش شلایرماخر (۱۷۶۸-۱۸۳۴)، که از بنیان‌گذاران هرمنوتیک مدرن خوانده می‌شود، خود هیچ‌گاه توفیق نیافت که کتابی مستقل تحت عنوان «هرمنوتیک» منتشر کند، هرچند سودای آن را در سر داشت.

او نظریه‌ هرمنوتیکی جدید خویش را در کلاس‌های درسی با همین عنوان در دانشگاه‌های هاله و برلین در فاصله‌ سال‌های ۱۸۰۵ تا ۱۸۳۳ ارائه کرد. آنچه در کتاب حاضر می‌خوانید مهم‌ترین دست‌نوشته‌های باقی‌مانده از او درباره‌ هرمنوتیک است که برای ارائه در همین کلاس‌ها در طول سالیان تدارک دیده بود و البته سودای تبدیل کردن آنها به کتابی مستقل را نیز داشت.

از نظر شلایرماخر، هرمنوتیک «هنرِ فهمیدنِ درستِ سخنانِ دیگری» است، چون باور دارد «روال معمول» این است که ما سخنان یکدیگر را اشتباه بفهمیم. به‌علاوه، او معتقد است اندیشیدن بدون زبان امکان‌پذیر نیست. در نتیجه، او هرمنوتیک را ابزاری ضروری برای پی‌بردن به اندیشه‌های دیگران و حتی اندیشه‌های خویشتن می‌دانست.

................ هر روز با کتاب ...............

تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...