این کتاب با حجمی حدود هزار صفحه، به معرفی و بیان مختصات بیش از چهارصد جنبش دینی ـ معنوی شرقی و غربی در سراسر جهان میپردازد و اطلاعات تخصصی موثق و مستوفایی درباره این جنبشها ارائه میکند.
به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «دایرةالمعارف جنبشهای دینی نوظهور» [Encyclopedia of new religious movements] نوشته پیتر بی. کلارک [Peter B. Clarke] و ترجمه هادی وکیلی از سوی انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است.
در بخشی از مقدمه مترجم میخوانیم: «با توجه به رشد فزاینده جنبشهای دینی ـ معنوی نوظهور در جامعه ایران و علیرغم آسیبها و تهدیدات جدی ناشی از روند نفوذ و تأثیر این جنبشها در بافت مذهبی و بدنه سنتی اقشار مختلف جامعه ایران، بهخصوص اقشار جوان و دانشجو، متأسفانه هنوز نه در دانشگاهها و مراکز پژوهشی کشور چنانکه بایدوشاید به امر آموزش و پژوهش علمی و مبتنیبر منابع اصلی و یافتههای میدانی اهتمامی شده و میشود و نه مراکز امنیتی و نهادهای بهاصطلاح محافظ به این مهم توجه چندانی کرده و میکنند. اینجانب حدود یک دهه است که هم به منحنی رشد و چگونگی تأثیر این جنبشها در کشور با مراقبت مینگرم و هم به روند آموزش و پژوهش و اقدامات عملی مقابلهگرانه نسبت به این جنبشها در کشور و در سطح جهان توجه خویش را معطوف داشتهام، اما معالأسف به حرکتی علمی، سازمانیافته، جدی و دلسوزانه، و البته همهجانبه دراینخصوص در دستگاههای علمی و اجرایی کشور برنخوردهام.
شاید یکی از نقاط ضعف اساسی دراینباره ـ که همواره بهسهم خود دغدغه برطرفساختن آن را داشتهام ـ فقدان منابع اصلی و دستاول بوده که کار مطالعه مستند و علمی و غیرژورنالیستی این جنبشها را با چالشی جدی و چشمگیر مواجه ساخته است. باور نگارنده این است که ترجمه توأم با تحقیق دایرةالمعارف جنبشهای دینی نوظهور، ویراست پیتر کلارک، ازآنجهتکه بخش قابلتوجهی از خلأ منابع را برطرف میکند و کتاب راهنمای جامع و تقریباً کمنظیری را دراختیار محققان، دانشجویان و طلاب، دانشگاهها و حوزههای علمیه، مراکز علمی و پژوهشی، سازمانهای ذیربط تبلیغی و امنیتی فراهم میکند میتواند گامی مثبت در جهت کاهش شکاف مزبور تلقی شود. این کتاب با حجمی حدود هزار صفحه، به معرفی و بیان مختصات بیش از چهارصد جنبش دینی ـ معنوی شرقی و غربی در سراسر جهان میپردازد و اطلاعات تخصصی موثق و مستوفایی درباره این جنبشها ارائه میکند.
ترجمه کامل متن انگلیسی و نگارش مقدمهای تحقیقی درباره کتاب و مفاد آن بههمراه درج پینگاشتهای تکمیلی و تحقیقی درباره اعلام و اصطلاحات تخصصی و موضوعات و مطالب گوناگون کتاب از جمله اهداف اینجانب در طرح پژوهشی حاضر خواهد بود.
مقدمه حاضر در دو بخش تنظیم شده است؛ در بخش اول ویژگیهای کلی جُدِنها شامل اصطلاحشناسی، گونهشناسی، خاستگاه و دلایل گسترش، چالشها و مسائل، اهمیت و جایگاه، تعامل فرهنگی و اجتماعی، علل گرایش، علل اقبال جامعه و راهکارهای مواجهه با آنها موردبحث قرار میگیرد. در بخش دوم، علاوهبر اشارهای گذرا به پژوهشهای صورتگرفته در ایران در مورد جُدِنها، به معرفی نویسنده و کتاب موردترجمه میپردازیم؛ همچنین ملاحظاتی انتقادی در مورد کتاب و روش مترجم در ترجمه کتاب را مطرح خواهیم کرد.»
در بخشی از ویژگیهای کلی جُدِنها میخوانیم: «موج کنونی جنبشهای دینی نوظهور (جُدِنها) که ریشه در عوامل فکری، فرهنگی، و حتی سیاسی و اقتصادی داشت و پس از جنگ جهانی دوم در غرب قابلمشاهده شد با بیشتر قریببهاتفاق امواج قبلی تفاوت دارد، بهطوریکه این جنبشها نهتنها از سنت یهودی/ مسیحی، بلکه از سنتهایی دیگر (مانند هندوییسم، بودیسم، اسلام، شینتوییسم، و الحادگرایی) و از فلسفهها یا عقاید دوران اخیر (مانند روانکاوی یا داستانهای علمی ـ تخیلی) ناشی میشوند. اگرچه بحث در اینجا بهویژه بر وضعیت جُدِنها در اروپا، آمریکای شمالی، استرالیا و نیوزیلند متمرکز است، در بررسی حاضر، بهاختصار توجه خود را به رشد جُدِنها در آفریقا، ژاپن (که اخیراً از گسترش ادیان جدید در آن سخن گفته میشود)، آمریکای لاتین، اروپای شرقی، و کشورهای بهلحاظ سنتی مسیحیِ اتحادیه جماهیر شوروی سابق نیز معطوف ساختهایم.
یکی از مهمترین دغدغههای نگرانکننده تنوع بسیار زیادی است که در بین این جنبشها یافت میشود. علاوهبراین، اگرچه برخی از ویژگیها (شبیه به همان ویژگیهایی که غالباً در هر دین جدیدی یافت میشوند) خود را در جُدِنهای اواخر قرن بیستم آشکار کردهاند، بسیاری از جنبشها درحالحاضر دارای اعضایی از نسل دوم و یا حتی نسل سوم هستند و دستخوش تغییراتی شدهاند که «ویژگیهای فرقهای» اصلی آنها را رقیق کردهاند. همانگونهکه پس از این خواهیم دید، اهمیت آماری جنبشها بهاندازه اهمیت اجتماعی یا فرهنگی آنها نیست و بسیاری از وجوه این اهمیت در واکنش جوامع به جُدِنها نهفته است.
ظهور و گسترش فرقهها یا جنبشهای دینی نوظهور پدیدهای قابلتوجه در تاریخ دینی دوران ماست. این فرقهها یا جنبشهای دینی نوظهور با نشاط قابلتوجهی عمل میکنند. برخی از آنها از طبیعت باطنی برخوردار و برخی دیگر براساس تفسیر موردنظر خود از کتابهای مقدس شکل گرفتهاند. بسیاری از آنها نیز ریشه در ادیان آسیایی یا آفریقایی دارند و حاوی ترکیبی التقاطی از عناصری گوناگون از ادیان مختلف از جمله اسلام، مسیحیت، و یهودیت هستند.
مردم عادی اغلب از عالمان دین اسلام، ربّیهای یهودی، و اسقفهای مسیحی درخواست اطلاعات و راهنمایی در مورد ادیان جدید میکنند. گاهی نیز از آنها خواسته میشود که در مورد این پدیده نگرانکننده واکنش نشان دهند، اما در بسیاری از موارد، بهدلیل فقدان اطلاعات کافی یا مستند، یا هیچگونه واکنشی صورت نمیگیرد یا واکنشهای افراطی صورت میگیرد. به همین دلیل، تنظیم واکنش مناسب و بهدور از افراطوتفریط و برنامهریزی در زمینه تنظیم مواجهه شایسته با این پدیده مستلزم کسب اطلاعات مستند و کافی در مورد اصطلاحات مربوط به جنبشهای دینی نوظهور، گونهشناسی آنها، مناشی و مبانی آنها، دلایل گسترش آنها، مشکلات ناشی از آنها، و راهکارهای عاموخاص مقابله با آنهاست.»
در بخش دیگری مترجم یادآور میشود: «یکی از مسائلی که بههنگامِ ارزیابی ادیان جدید و بررسی دغدغههایمان نسبت به آنها باید در نظر آوریم ـ چیزی که درعینحال ما را نسبت به بخش «حائز اهمیت» این مطالعات سوق میدهد ـ مسئلهای است که کالین کَمپبِل درباره آن بهطور گسترده نوشته و از آن با عنوان محیط فرقهای یاد کرده است.
یکی از ویژگیهای جامعه مدرن که جامعهشناسان دین، از جمله دورکیم ، وبر ، و ویلسون ، بارها به آن اشاره کردهاند این است که دین سازمانیافته دیگر از آن نوع سلطهای که در دوران گذشته بر نهادهای اجتماعی دارا بود برخوردار نیست. دین بهطور فزایندهای به اوقات فراغتی تبدیل شده است که ممکن است «خصوصی شده»، «فردی شده»، یا حتی بهقول لاکمَن ، «نامشهود» شده باشد. سازمانهای دینی رایج از زیانهای قابلتوجه ناشی از فقدان عضویت در بسیاری از نقاط اروپا و در مورد برخی از فرقهها ـ و نه همه آنها ـ از فقدان شارحان و مفسران آنها در ایالات متحده رنج زیادی را متحمل شدهاند. همه کسانی که در مورد مواضع دینی مردم در جوامع جهانی، بهویژه جوامع غربی، به تحقیق پرداختهاند، همگی با این تعبیر مشهور کاملاً آشنا هستند: «برای یک مسیحی خوب بودن لازم نیست به کلیسا بروید». درهمینحال، ما بهجای یک فرهنگ نسبتاً همگن، منسجم، و کموبیش مشترک شاهد رشد پلورالیسم دینی، درهمآمیختگی با تغییرات اجتماعی متعدد مانند افزایش تحرک اجتماعی و جغرافیایی، حق رأی همگانی، آموزشوپرورش جهانی، و تجزیه ساختار شغلی سنتی، ارزشهای سنتی و ساختارهای قدرت هستیم که همه میتوانند به یک نارضایتی یا حداقل بازنگری نسبت به عقاید و اعمالی منجر شوند که بهوسیله والدین یا دیگرانی که نقش قدرت را ایفا میکنند منتقل شدهاند و درنتیجه، «اقتضای» بالقوهای (در مفهوم اقتصادی) را برای راههای جایگزین تأمین نیازهای معنوی و دینی ایجاد کنند.
از حیث «عرضه»، اگرچه باید به یاد داشته باشیم که بسیاری از کلیساهای سنتی هنوز بیش از هریک از جُدِنها به عرضه دین برای مردم بیشتری میپردازند، باید توجه داشته باشیم که ما در حال گسترش فعالیتهای تبلیغی و افزایش مهاجرت هستیم؛ عاملی که ملتون بارها به آن اشاره کرده است آسانبودن قوانین مهاجرتی ایالات متحده در سال 1965 است که به تعدادی از گوروها اجازه ورود به ایالات متحده داده و درنتیجه، باعث ترویج و رشد ادیان با ریشههای شرقی در آنجا شده است. البته همه اینها با توسعه شبکه رسانهای جمعی (که از همه شیوههای تجهیز از جمله دستگاههای الکترونیکی، ماهوارهای، و اینترنت بهره برده است) همراه بوده که موجب تورم انواع منابع دینی در طیفی گسترده شده که در دسترس همه کسانی است که در این محیط فرهنگی مشارکت میکنند. انواع گوناگونی از عقاید را در اینجا شاهدیم. بسیاری از این عقاید که از جنبش دینی نوظهور سرچشمه میگیرند، حامل آنها هستند و بهوسیله آنها تقویت میشوند.
این امر بهویژه در تعدادی از عقاید عصر جدیدی مانند معنویت شخصمحور یا پتانسیل توسعه فردی آشکارا دیده میشود. درحالیکه پنجاه سال پیش جز بخش بسیار کوچکی از مسیحیان بهطور جدی به تناسخ عقیده نداشتند، نظرسنجی ارزش اروپایی ، برنامه بینالمللی بررسی اجتماعی ، و چندین پروژه تحقیقاتی دیگر به ما میگویند که جمعیتی بین یکپنجم تا یکچهارم مردم اروپا و آمریکای شمالی اکنون بر این باورند که ما پس از ترک این بدن جسمانی فانی دوباره در قالب بدنی دیگر به این جهان باز خواهیم گشت. چنین عقیدهای از سوی 24 درصد از اهالی انگلستان نیز گزارش شده است؛ هرچند باید به این نکته نیز توجه نشان داد که بسیاری از این پاسخدهندگان اعتقاد به رستاخیز بدن در روز قیامت را نیز گزارش کردهاند؛ البته بین این دو اعتقاد ضرورتاً تضادی نیست؛ زیرا بسیاری از الهیدانانی که از تعالیم تئوسوفیانه نیز برخوردارند، این دو اعتقاد را اساساً مکمل یکدیگر میدانند. آنچه قابلتردید است اثبات این امر است که 24 درصد از مردم انگلستان دارای چنین اعتقاداتی باشند.
نکتهای که باید در اینجا به آن اشاره کنیم این است که وقتی تلاش میکنیم ظهور یا اهمیت جُدِنها را بهتصویر بکشیم، باید حداقل از وجود کسانی آگاه باشیم که عضو رسمی هیچ جُدِن خاصی نیستند. هستند کسانی که ممکن است به هر نحوی با فرقهای در ارتباط باشند، اما «پذیرنده» و حتی حامل عقاید و مناسک جُدِنها نیستند.
وقتی به این دسته از افرادی که بر اهمیت اجتماعی جنبشها میافزایند توجه میکنیم ممکن است در وهله اول وجود اعضای رسانهها را تشخیص دهیم که از عقاید جُدِنها استفاده میکنند، به ترویج آنها میپردازند و در وهله دوم به وجود اعضای ادیان رایج پی میبریم که عقاید و مناسکی را اتخاذ کردهاند که از جُدِنها نشئت گرفته یا از طریق آنها منتقل شدهاند. در وهله سوم، از وجود مدیران و دیگر اعضای شاغل در شرکتهای کسبوکار آگاه میشویم که به دورههایی دعوت یا شرکت داده میشوند که آزادانه با عقاید و مناسک جُدِنها آغشته شدهاند.»
دایرةالمعارف جنبشهای دینی نوظهور نوشته جمعی از اندیشمندان، به سرویراستاری پیتر بی. کلارک با مقدمه و ترجمه هادی وکیلی به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است.