مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب، تازه‌ترین اثر خود را به انتشار تصحیحی از ترجمه قرآن موزه شاهچراغ(س) با همین عنوان اختصاص داده است.

 ترجمه قرآن موزه شاهچراغ(س)

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب، تازه‌ترین اثر خود را به انتشار تصحیحی از ترجمه قرآن موزه شاهچراغ (ع) با همین عنوان اختصاص داده است. این اثر ترجمه‌ای است کهن از قرآن مجید که به دلیل افتادگی ابتدا و انتهای این نسخه، نام کاتب و مترجم آن ناشناس است. زهرا ریاحی‌‌زمین، دانشیار دانشگاه شیراز، این ترجمه را تصحیح کرده است.

نسخه خطی ترجمه قرآن موزه حضرت شاهچراغ (ع) از جمله ترجمه‌های با ارزش قرآن مجید مشتمل بر لغات و ترکیبات زیبای فارسی است. این نسخه حدود بیست و سه جزء از قرآن مجید را شامل می‌شود. تاریخ کتابت متن از روی قرآن خطی به حدود قرن هفتم تا نهم برمی‌گردد، اما ترجمه قرآن که فارسی ماوراء‌النهری است، به یقین از روی ترجمه‌ای کهن‌تر که احتمالاً متعلق به قرن پنجم هجری بوده، نوشته شده است.

بنا به نوشته مصحح، در حاشیه آغاز هر سوره توضیحاتی در خصوص فضلیت آن سوره به خط کاتب ترجمه با مرکب سیاه رنگ دیده می‌شود که به دلیل پوسیدگی کاغذ از بین رفته است. همچنین وی با بررسی سوره مائده درباره نحوه وضو گرفتن و ترجمه آن اذعان دارد که مترجم سُنّی مذهب بوده است.

از دیگر نظرات ریاحی زمین درباره ترجمه این نسخه کهن این است که، با بررسی‌های انجام گرفته بر روی ترجمه، مشخص می‌شود که مترجم این اثر یک نفر نبوده، زیرا ترجمه به لحاظ کاربرد لغات و اصطلاحات و هم از نظر رسم‌الخط یک‌دست نیست.

وی خصوصیات دستوری در ترجمه این نسخه را از وجوه ممتاز آن بر‌می‌شمارد که در آن ویژگی‌های خاص و نادر دستوری دیده می‌شود. این مترجم یا مترجمان ناشناس با آنکه ترجمه‌ای تحت‌اللفظی ارائه کرده‌اند و سعی در به کارگیری ترجمه مقید و لفظ به لفظ دارند، اما در مواردی دریافت‌های خود را با آوردن لفظ «قیل» یا «گفتند» در قالب جملاتی بسیار کوتاه و موجز در متن و یا حاشیه می‌آورند که صورتی تفسیرگونه دارد. این مصحح این تفسیرها و توضیحات را بسیار مفید ارزیابی کرده و اعتقاد دارد به رفع ابهام از کلام و لفظ کمک می‌کند.

«ترجمه قرآن موزه شاهچراغ (ع) (ترجمه فارسی کهن)» با تصحیح زهرا ریاحی‌زمین، دانشیار دانشگاه شیراز از سوی مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب، با 104 صفحه مقدمه و 459 صفحه متن، منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...