کتاب «تاریخ بیهق» اثر ابوالحسن بیهقی تصحیح سلمان ساکت از سوی موسسه میراث مکتوب منتشر شد. این کتاب به جغرافیای تاریخی یکی از مهم‌ترین مناطق خراسان، یعنی بیهق پرداخته و اطلاعات ذی‌قیمتی از اوضاع سیاسی، اجتماعی، مذهبی، فرهنگی و ادبی این منطقه و برخی دیگر از شهرهای خراسان مانند نیشابور به دست داده است.

تاریخ بیهق» اثر ابوالحسن بیهقی تصحیح سلمان ساکت

به گزارش کتاب نیوز به نقل ازایبنا، «تاریخ بیهق» یکی از مهم‌ترین آثار در حوزه تاریخ‌های محلی ایران است. این کتاب چه از نظر سبک و روش تاریخ‌نگاری محلی و چه از نظر اطلاعات و آگاهی‌های گرانبهایی که در خود جای داده، یکی از ممتازترین آثاری است که در سده ششم هجری به رشته تحریر درآمده است.

ابوالحسن بیهقی در این کتاب جغرافیای تاریخی یکی از مهم‌ترین مناطق خراسان، یعنی بیهق را گزارش کرده است و اطلاعات ذی‌قیمتی از اوضاع سیاسی، اجتماعی، مذهبی، فرهنگی و ادبی این منطقه و برخی دیگر از شهرهای خراسان مانند نیشابور به دست داده است.

به نظر سلمان ساکت، آنچه ارزش و اعتبار این اثر را دوچندان می‌کند، گزارش‌هایی است که او از دیده‌ها و شنیده‌های خود ارائه کرده است که بسیاری از آنها یگانه و منحصر به فرد است و در هیچ منبع دیگری یافت نمی‌شود.

بنا به نوشته مصحح در مقدمه، بیهقی این کتاب را به خواست هیچ سلطان و امیری ننوشته و مهم‌ترین انگیزه او احیای علم و دانش بوده است. افزون بر این به‌طور اختصاصی شیفتگی و علاقه وافر ابن‌فندق بیهقی به زادگاهش در نوشتن تاریخ بیهق مؤثر بوده است؛ چرا که او در این کتاب نه تنها جغرافیای تاریخی و تاریخ فرهنگی و اجتماعی ناحیه بیهق را ثبت و ضبط کرده است، که فهرست بلندی از بزرگان و ادیبان و دانشمندان آن خطه را همراه با گزارش‌های جذابی از زندگی آنان به دست داده و بدین گونه نام و شایستگی‌های ایشان را برای آیندگان حفظ کرده و به یادگار گذاشته است.

ساکت در ادامه مقدمه خود به ساختار کتاب «تاریخ بیهق» نیز پرداخته و می‌نویسد: «تاریخ بیهق از یک مقدمه و نُه باب که باب آخر، خاتمه کتاب نام دارد، تشکیل شده است. بیهقی در مقدمه پس از حمد و ثنای خداوند و درود بر پیامبر (ص) سلسله نسب خود را که به نوح (ع) می‌رسد، با دقت و وسواس تمام برشمرده و سپس از حوادث روزگار و بی‌رونقی بازار علم و دانش، به ویژه کسادی علوم حدیث و انساب و تاریخ، شِکوه و شکایت کرده است و در ادامه اظهار امیدواری کرده که بار دیگر «بضاعت علم روایی پذیرد و اشتیاق به علم‌اندوزی و دانش‌گستری فزونی گیرد.»

بنا به آنچه مصحح بدان اشاره کرده است، باب نخست در «فضایل بیهق» است و سپس فصلی را به «ذکر فتح بیهق» اختصاص داده است. «در ذکر هوای بیهق» عنوان باب دوم است که بیهقی به شرح هوای بیهق پرداخته است.

باب سوم «در اشتقاق لفظ بیهق و حدود آن» نام دارد. بیهقی ضمن برشمردن اقوال مختلف درباره ریشه کلمه بیهق و وجه تسمیه این شهر، ارباع دوازده‌گانه بیهق را معرفی کرده است.

«بیان بنای سبزوار و وقایع عظام که اینجا افتاده است» و «در ذکر خاندان‌های قدیم و شریف در این ناحیت» عناوین باب‌های چهارم و پنجم این اثر است که البته باب پنجم بخش عمده کتاب را تشکیل می‌دهد.

ابوالحسن بیهقی در باب ششم، که «ذکر علما و ائمه و افاضل که از این ناحیت خاسته‌اند و به این ناحیت انتقال کرده‌اند» نام دارد، به معرفی حدود دویست تن از بزرگان و دانشمندان ناحیه بیهق پرداخته است.

«در ذکر وقایع عظام» و «در غرایب چیزها که از بیهق خیزد» عناوین باب‌های هفتم و‌ هشتم این اثر است. در باب نهم که خطبه پایانی کتاب است، مؤلف از شکسته‌دلی افاضل روزگار و پژمردگی احوال علما شکایت کرده و سپس به نصحیت و موعظه پرداخته و عیوب دنیا را در ده وجه بیان کرده است. نمایه‌ها و مآخذ مقدمه و تعلیقات پایان‌بخش کتاب «تاریخ بیهق» است.

«تاریخ بیهق» نوشته ابوالحسن علی بن زید بیهقی معروف به ابن‌فُندق (۴۹۰-۵۶۵ ق.) با تحقیق و تصحیح سلمان ساکت، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی و رئیس مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی مشهد از سوی مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...