کتاب «خر فیلسوف» [حمارالحکیم]، اثر توفیق‌ الحکیم [Tawfiq al-Hakim]، نویسنده مطرح مصری با ترجمه پریسا عرب از سوی انتشارات روزبهان منتشر شد.

خر فیلسوف» [حمارالحکیم]  توفیق‌ الحکیم [Tawfiq al-Hakim

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «خر فیلسوف»، داستان یک فیلمنامه‌نویس مصری است که در یک سفر کاری، به شکل اتفاقی و در یک پیشنهاد استثنائی خری را می‌خرد و داستان، از همین‌جا آغاز می‌شود.

نویسنده در فرآیند داستان، به دغدغه‌های مردم مصر مثل مشکلات زنان، کشاورزان، نظام‌های اجتماعی-اقتصادی اشاره می‌کند؛ اما محوریت روایت، مشابهت‌های راوی با خر داستان است؛ هر دو تن‌پرور و فیلسوف‌مآب‌اند. نویسنده، با انتخاب خر و تبیین مشابهت‌های راوی با او، هدفمند عمل کرده‌است.

در بخشی از داستان می‌خوانیم:
«کره‌خر بیچاره، سربه‌زیر و مطیع به دنبالش راه می‌رفت؛ بی‌آنکه برایش کوچک‌ترین اهمیتی داشته‌ باشد که مقصد کجاست و چه‌کسی او را با خود به آنجا می‌برد.
من از دور، راه‌رفتن کره‌خر را زیر نظر داشتم. چه‌قدر شبیه به من راه می‌رفت...آری، من مثل او راه می‌روم و جهان بی‌حرکت، پالوده، روشن و ناشناخته را با نگاهی خشک و بی‌جان به نظاره نشسته‌ام.»

توفیق الحکیم، رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس مصری بود. او در نهم اکتبر سال ۱۸۹۸، در اسکندریه متولد شد و در بیست‌وششم ژوئیه سال ۱۹۸۷، در قاهره درگذشت. از مهم‌ترین آثار او می‌توان به نمایشنامه «اهل غار» و رمان «بازگشت روح» اشاره کرد.

کتاب «خر فیلسوف»، اثر توفیق‌الحکیم با ترجمه پریسا عرب در 92 صفحه و با بهای 50 هزار تومان از سوی انتشارات روزبهان راهی بازار نشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...