ادای دین به ریاضی‌دان‌های زن | آرمان امروز


کاترین چانگ [Catherine Chung] با اولین رمانش، «کشور فراموش‌شده» جایزه پن‌هینگوی 2013 را دریافت کرد، و در فهرست 10 رمان اول و بهترین کتاب‌های سال 2012 قرار گرفت. او در سال 2014 جایزه ملی برای هنر در زمینه نوشتن خلاق را دریافت کرد و در سال 2010 توسط مجله گرانتا به‌عنوان «صدای تازه ادبیات آمریکا» معرفی شد. «الهه‌ی دهم» [The tenth muse] دومین رمان چانگ در سال 2019 منتشر شد و در بیشتر نشریات معتبر انگلیسی‌زبان به‌عنوان یکی از کتاب‌های برتر سال انتخاب شد. این رمان با ترجمه هستی خداکرمی در نشر ناهید منتشر شده است.

خلاصه رمان الهه‌ی دهم» [The tenth muse]  کاترین چانگ [Catherine Chung]

داستان هیجان‌انگیز و تکان‌دهنده این رمان درباره ریاضیدان جوانی است که جست‌وجوهایش درمورد خانواده و کشف ریشه‌های آن در جنگ جهانی دوم ماجراهای جالبی را آشکار می‌کند. «الاهه دهم» بی‌عدالتی‌های بزرگی را که دنیای مردان در حق زنان روامی‌دارد به ما یادآوری می‌کند. این رمان دیدگاه شما را درمورد موفقیت‌های زنان در حیطه کاری تحت سلطه مردان به‌شدت تغییر می‌دهد تا شما تصویر بزرگ‌تری از آنچه به‌واقع روی می‌دهد ببینید. داستانی چنان واقعی که افقِ دیدتان را وسیع‌تر می‌کند و هنگام مطالعه داستان بارها عمیقا متاثر می‌شوید.

نکته جالب و بااهمیت زندگی کاترین موفقیت چشمگیر او در ریاضیات است و می‌کوشد استعداد درخشانش را در این زمینه به جهان نشان دهد: «در تمام زندگی به من گفته شده که با نزاکت و وقار تمام از حقوقم چشم‌پوشی کنم، اما چه چیزی بدتر از زنی افزون‌خواه است که به‌شدت دنبال چیزهایی است که دنیا از دادن آن امتناع می‌کند؟ من که مقاومت می‌کنم.»

کاترین در دهه ۱۹۵۰ توسط مادری سرد و بی‌مهر بزرگ می‌شود که تنها با طبیعت ارتباط می‌گیرد و فقط زیبایی‌های زندگی را جست‌وجو می‌کند. پدرش یک قهرمان جنگ است که به انجام آزمایش‌های علمی علاقه دارد و کاترین را تشویق می‌کند اندیشه‌اش را وسعت ببخشد.

هنگامی که کاترین دانش‌آموز پایه دهم است، ناگهان مادرش ناپدید می‌شود و کاترین جست‌وجو درمورد اصالت و ریشه‌اش را آغاز می‌کند. او در سنین جوانی می‌نویسد: «حقیقت فلج‌کننده است و به ما آزادی نمی‌بخشد.» او تمام عمرش در راه کشف اصالت خانوادگی‌اش تلاش می‌کند. کاترین خلأ از دست‌دادن مادرش را با یک وسواس پر می‌کند؛ اینکه ریاضیدانی مشهور در سطح جهان شود و پیچیده‌ترین مسائل حل‌نشده ریاضی آن زمان که «فرضیه ریمان» است را حل کند. او در این راه دو مانع بزرگ پیش رو دارد: اینکه آسیایی است و یک زن است. آیا کاترین به رویاهایش جامه عمل خواهند پوشاند؟

هنگامی که کاترین در دانشگاه در رشته ریاضی پذیرفته می‌شود، از سوی همتایان مرد خویش نظرات جنسیتی زیاد دریافت می‌کند، تا آنجا که به او‌ می‌گویند: «اگر مرد بودی آینده درخشانی در انتظارت بود.» وقتی دانشجوی مقطع لیسانس بود، یکی از دانشجویان یادداشت‌های او را کپی می‌کند و تنها چون مرد است، از این کارش قسر درمی‌رود.

هیجان و تنش داستان آنجایی بیشتر می‌شود که کاترین عاشق استاد جذاب مسن دانشگاه، پیتر هال، می‌شود. قدر ذهنی او درست همان چیزی است که کاترین دنبال آن است، آیا این رابطه نیز قرار است بارهاوبارها به مانع بخورد؟

نزدیکی به یکی از بزرگ‌ترین ریاضیدانان درهایی را به کاترین می‌گشاید که پیش از این برایش بسته مانده ‌بود. بااین‌حال او ‌همچنان در تنهایی، جدا از دیگر نوابغ ریاضی دنیا سرگردان است. در مهمانی‌ها وارد گفت‌وگو نمی‌شود و تنها شنونده است با این امید که او را در بحث‌ها شرکت دهند.

همچنان که کاترین به‌سختی با دنیای ریاضیات دست‌وپنجه نرم می‌کند، نویسنده ما را به سفری از آمریکا به آلمان می‌برد؛ جایی‌که کاترین پاسخ‌های بیشتری درمورد اصالت و ریشه‌اش پیدا می‌کند. نکته عجیب اینکه در آلمان دیگر خودش را ایزوله و تنها حس نمی‌کند، انگار که به گروهی تعلق دارد و به هنری، یکی از دوستان تازه‌اش، می‌گوید: «واقعیت این است که اینجا در آلمان نسبت به خانه‌ام احساس آزادی بیشتری دارم.» کاترین در این زندگی تازه‌کشف‌شده، ناچار باید بعضی چیزهای باارزشش را فدا کند تا برای خودش شهرتی دست‌وپا کند و این فداکاری در طول زندگی‌اش ادامه‌دار خواهد بود.

«الهه دهم» رمانی روان، ساده و راحت نیست و خواننده را در مسیر پردست‌انداز حقیقت، فداکاری، پیوند خونی، خیانت، بی‌عدالتی و بخشش با خود همراه می‌سازد. نویسنده این اثر، کاترین چانگ، در کتاب خود به ریاضی‌دانان زنی چون هیپاتیا (نخستین ریاضیدان یونانی)، امی نوتر، سوفی کووالوسکایا (اولین استاد ریاضی زن دنیا)، ماریا امیر و... ادای احترام می‌کند. او چالش‌ها و از خودگذشتگی‌های آنها را به معرض دید همگان می‌گذارد و دستاوردهای آنها را از نگاه کاترین که خود را عمیقا مدیون آثارشان می‌داند، ارج می‌نهد.

هرچند «الهه دهم» به بی‌عدالتی‌هایی که در دنیای مردانه به زنان تحمیل شده می‌پردازد، حقیقت هرگز کاملا سیاه یا سفید نیست، بلکه در سایه‌ای از خاکستری پنهان شده است. کاترین این سایه‌های خاکستری را به انتخاب خود در کتابش منعکس می‌کند؛ چراکه می‌داند همیشه انتخاب‌های دیگری نیز وجود دارد. روایت این داستان به قدری زنده است که با آن همذات‌پنداری می‌کنید، درعین‌حال هسته نامریی، رازآلود و غیرقابل پیش‌بینی داستان حول آن می‌‌چرخد. در جریان داستان همچنین به افسانه‌های پریان و اسطوره گویان نیز اشاره می‌شود. هنری در جایی می‌گوید: «دختران در این افسانه‌ها تا حد ممکن بی‌جان و ملال‌انگیزند، گویا در این حالت خواستنی‌‌تر هستند، تو این‌گونه فکر نمی‌کنی؟»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...