سفری عاشقانه به گذشته | آرمان امروز


گیوم موسو [Guillaume Musso] یکی از محبوب‌ترین، پرخواننده‌ترین و پرفروش‌ترین نویسنده‌های امروز فرانسه است که بیش از سی‌ودو میلیون نسخه از آثارش فروش داشته و به بیش از چهل‌وشش زبان ترجمه شده است، از جمله زبان فارسی. رمان «تو آنجا خواهی بود؟» [Will you be there] تازه‌ترین اثری است که از این نویسنده با ترجمه سمیه خالدی در نشر گویا منتشر شده است. گیوم موسو تا امروز بیش از بیست‌وهفت اثر منتشر کرده است که هر سال یک اثر به آن افزوده می‌شود. جایزه ریموند چندلر، جایزه بهترین رمان قابل اقتباس به فیلم، و جایزه شوالیه هنر و ادبیات فرانسه از جمله افتخارات او در حوزه ادبیات است.

گیوم موسو [Guillaume Musso] خلاصه رمان  تو آنجا خواهی بود؟» [Will you be there]

«تو آنجا خواهی بود؟» که یکی از رمان‌های موفق و پرفروش گیوم موسو است که در سال 2006 منتشر شد. در سال ۲۰۱۶ نیز فیلم «تو آنجا خواهی بود؟» در کشور کره جنوبی ساخته شد. گیوم موسو در این اثر شگفت‌انگیز داستانی را روایت می‌کند اگر چه باورپذیر نیست، اما به خاطر لطف بیان و لطافت قصه، چنان خواننده را درگیر می‌کند که همه‌چیز را واقعی می‌پندارد. لطافت عاشقانه داستان و ارتباط عاطفی میان افراد، بستر اصلی داستان پرکشش نویسنده است که با زیبایی و مهارت و با تعلیق‌های فراوان، خواننده را با داستان همراه می‌کند.

داستانِ «تو آنجا خواهی بود؟» حول محور پرسشی شکل می‌گیرد که وقایع اصلی داستان را رقم می‌زند. «اگر می توانستید به گذشته برگردید، چه تغییری در زندگی‌تان می‌دادید؟» پاسخِ این پرسش برای شخصیت اصلی داستان الیوت کوپر، بدیهی است، شواهد نشان می‌دهد که زندگی موفقی دارد، در سن شصت سالگی جراحی است خوش‌نام و معتبر و دختری که او را عاشقانه می‌پرستد.

تنها مساله او دلتنگی برای عشقِ زندگی‌اش ایلینا است که سی سال پیش او را از دست داده است. از سرِ اقبال و پس از انجامی کاری خیرخواهانه فرصتی خارق‌العاده به او داده می‌شود تا به گذشته و دهه هفتاد سانفرانسیسکو برگردد و با دکتر جوان پرشوری ملاقات کند که هنوز عشق زندگی‌اش را از دست نداده است.

الیوت کوپر، جراح شصت ساله از سانفرانسیسکو، در کامبوج کار داوطلبانه انجام می‌دهد. او پس از عمل فداکارانه یک کودک، یک بطری مرموز قرص را از یکی از بستگان سپاسگزار بیمارش دریافت می‌کند که قول داده است به عزیزترین آرزویش برسد. آرزوی الیوت این است که پیش از تسلیم‌شدن به سرطانی که او را می‌کُشد، یک بارِ دیگر عشقِ زندگیِ خود را ببیند.

مشکل اینجا است که معشوقه او ایلینا سی سال قبل درگذشته است. اما بطری قرص‌ها ابزاری را برای دیدن او فراهم می‌کند، زیرا او را قادر می‌سازد به گذشته سفر کند. رمان متناوب بین زمان حال (2006) و 1976 در جریان است. در فصل‌های کوتاه یا بخش‌هایی از فصل‌ها، الیوت را فردی سی ساله می‌بیند که با خودِ پیرش روبه‌رو می‌شود.

رمان، داستانی گهگاهی متحرک و اغلب درگیرکننده را روایت می‌کند، بدون اینکه درگیر تناقضات و معضلات اجتناب‌ناپذیر سفر در زمان شود. اکثر خوانندگان کتاب را همان چیزی که هست درك مي‌كنند: يك سرگرمى به دور از واقعيت. بخش‌ها و فصل‌ها همگی با تاریخی که در آن برگزار می‌شوند، هدایت می‌شوند. حتی هر بار سنِ شخصیت‌ها را نیز در نظر می‌گیریم، فقط در صورتی که ریاضیات اولیه ما متزلزل باشد. اشاره‌هايى كه به موسیقی پاپ و رویدادهای مهم جهان شده است، همگى شناخته‌شده هستند، اگر ترجيحا به صورت ساختگى اشاره شده باشد.

پس می‌توان این‌طور گفت که این اثری کارآمد است و نه اثری الهام‌آمیز، که شاید با اقتباس از فیلم نوشته شده باشد. طرح، با وجود پیش‌فرضِ دور از ذهنش، حاوی شگفتی‌های جالبی است و بیشتر شخصیت‌ها به‌جای نقص‌های جالب، از نظر کلیشه‌ای کامل هستند. بااین‌حال، صحنه‌ها به وضوح ترسیم شده‌اند، و شخصیت مرکزی به اندازه کافی توسعه یافته است تا تعلیقِ ناباوری را ممکن کند. اين كتاب علیرغم شروع متوسطش، كتابى قابل دسترس و بی‌ادعا است که هرچه پیش‌تر می‌رود، قدرتمندتر و پرکشش‌تر می‌شود و خواننده را مشتاقانه با خود به جلو می‌کشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...