دیروز وقتی در یک کتاب‌فروشی دنبال یک کتاب مربوط به تاریخ روابط سی سال اخیر ایالات متحده و ایران می‌گشتم خیلی تصادفی کتاب جدید یرواند آبراهامیان [Ervand Abrahamian] را با نام «بحران نفت در ایران: از ناسیونالیسم تا کودتا» [Oil Crisis in Iran: From Nationalism to Coup D'Etat] دیدم و برداشتم تا سر فرصت بخوانم. امشب فرصت کردم مقاله‌ی اول کتاب را بخوانم. کتاب پنج مقاله است که هر یک به موضوعی پرداخته، اما موضوع اصلی هر پنج مقاله مداخله‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا در طول نهضت ملی شدن نفت و در برابر آن است.

 یرواند آبراهامیان [Ervand Abrahamian] خلاصه کتاب بحران نفت در ایران: از ناسیونالیسم تا کودتا» [Oil Crisis in Iran: From Nationalism to Coup D'Etat]

من تاریخ‌نگار نیستم. حتی خواننده‌ی حرفه‌ای تاریخ نیز نیستم، اما خوب می‌دانم که بسیاری از چیزها که این روزها در کتاب آبراهامیان و جاهای دیگر می‌خوانیم و می‌بینیم، روزی نه دقایق تاریخی، که توهمات توطئه‌آلوده تلقی می‌شدند. در سال ۱۳۶۹ که کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» بر اساس خاطرات حسین فردوست و با حجم عظیمی از یادداشت‌های ویراستار (که بعدها دانستیم عبدالله شهبازی است) منتشر شد، وجود تاریخی فردی به نام شاپور ایدلجی مشهور به ریپورتر زیر سوال بود و در برخورد با کتاب بسیاری ترجیح می‌دادند بگویند چنین کسی وجود خارجی نداشته و نام و حضور او زاییده‌ی تخیلات شخص ویراستار است. همچنین حضور ارنست پرون در دربار پهلوی امری غیرمهم و غیرتاثیرگذار تلقی می‌شد. ارنست پرون از نظر آنان باغبانی با انحراف جنسی اما مهربان بود که محمدرضا پهلوی فقط به دلایل عاطفی همراه خود از دبیرستان له‌روزه در سوئیس به ایران آورده بود و هیچ اهمیتی در دربار ایران و اداره‌ی امور کشور نداشت.

عبدالله شهبازی حضور ارنست پرون و شاپور ایدلجی و پدرش اردشیر را خواب ندیده بود. این‌ها به او وحی یا الهام نشده بود. او به مجموعه‌ای گسترده و بی‌نظیر از اسناد پنهان دسترسی پیدا نکرده بود. آنچه او را از دیگر مورخان رسمی این دوره که کم و بیش به همان اسناد دسترسی داشتند متمایز می‌کند توجه او به این نکته بود که تاریخ‌نگاری امنیتی نیاز به روش‌شناسی متفاوتی دارد. او به خوبی می‌دانست که اسناد امنیتی خود زبان به سخن نمی‌گشایند، بلکه باید آن‌ها را با تلاشی صدچندان به سخن واداشت و این جز با تلاش بیشتر و خطرپذیری بیشتر در چارچوب یک روشمندی بسیار دقیق ممکن نیست؛ یک روشمندی شدید که از یک سو از داستان‌سرایی‌های جنسی و انتقام‌گیری‌های ایدئولوژیک و صادر کردن بیانیه‌های حاکمیتی کلی‌گویانه پرهیز می‌کند و از سویی دیگر به ظواهر اسناد اکتفا نمی‌کند.

سال ها پیش از انتشار اسناد اخیرِ حاکمیت ایالات متحده درباره‌ی کودتای ۲۸ مرداد و مداخلات ایالات متحده در برابر نهضت ملی شدن نفت که مبنای کتاب آبراهامیان است، شهبازی با همان روش‌شناسی و با دقت در اسناد موجود پی برده بود که انگلیسی نامیدن کودتای ۲۸ مرداد خطایی تاریخی به نفع نادیده گرفتن مداخلات ایالات متحده در این کودتا و پیش از این کودتا بوده است.

حالا که سال‌ها از درز دادن سند ویلبر و بعد آزاد کردن اسناد اخیر گذشته است کم‌کم کسانی مثل آبراهامیان هم جرات می‌کنند از مداخله‌ی ایالات متحده صحبت کنند و نام ارنست پرون را بیاورند و جایگاه او را به عنوان نماینده‌ی غیر رسمی شاه ایران در رساندن پیام‌های محرمانه‌ی او به قدرت‌های خارجی ذکر کنند و بگویند ایالات متحده از همان اردیبهشت ۱۳۳۰ با مصدق مخالف بوده و او را خطری برای منافع خود حس می‌کرده است.

کتاب آبراهامیان را باز کنید و بخوانید در سطر سطر این کتاب رد پژوهش‌های عبدالله شهبازی آشکار است. طرح موضوع‌ها، ترتیب اولویت‌ها، شناخت طرف‌های درگیر وشخصیت‌ها، درک اهمیت سطرهای پاک شده در اسناد، درک اهمیت نانوشته‌ها، همه و همه در هر اثر جدید نسبت به اثر پیشین راهی نداشته جز این که به چهارچوب کلی پژوهشهای شهبازی نزدیک‌تر شود.

حالا نمایه‌ی آخر کتاب را باز کنید نام بسیاری کسان را می‌بینید؛ از لات پخمه‌ای مانند بیوک صابر گرفته تا نام‌بردنی بی‌ربط و نمایشی از اندرو بسویچ، و در این میان نام یک نفر به وضوح جا افتاده است؛ نام عبدالله شهبازی که تمام پژوهش‌های تاریخ امنیتی در این کشور (و به خصوص پژوهش‌های حول کودتای ۲۸ مرداد) بدون او او و تلاش‌هایش مانند جنینی خفه‌شده باقی می‌ماند.

[این یادداشت در کانال شخصی کورش علیانی منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...