کتاب «تئاتر آوانگارد» [Avant Garde Theatre: 1892–1992] به قلم کریستوفر اینس [Christopher Innes] با ترجمه آزاده مردانی زنور توسط نشر نیماژ منتشر شد.

تئاتر آوانگارد» [Avant Garde Theatre: 1892–1992] به قلم کریستوفر اینس [Christopher Innes]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ نسخه اصلی این کتاب در سال 1993 و توسط انتشارات راتلج منتشر شده است.

معنای دقیق تئاتر آوانگارد هیچ‌وقت مشخص نبوده. بعضی‌ها فکر می‌کنند تئاتری است که همیشه در ضدیت با چیز دیگری باشد، برای بعضی‌های دیگر تئاتری است که مدام دست به نوآوری در فرم بزند و بعضی‌ها هم هستند که آوانگارد برای‌شان جنبشی تاریخی بوده که مدت‌ها است زمانش به سر آمده و دیگر زنده نیست.

آوانگارد در اصل اشاره به نیروهایی نظامی داشت که جلوتر از همه وارد منطقه می‌شدند و راه را برای ورود دیگران باز می‌کردند. حالا اما آوانگارد تبدیل شده به صفتی همه‌جا حاضر که می‌توان آن را جلوی هر اثر هنری گذاشت و هر کس معنای خودش را از آن برداشت خواهد کرد.

اولین بار میخائیل باکونین، آنارشیست روسی، بود که در یادداشت‌هایش در اواخر قرن نوزدهم این کلمه را در مانیفستش به کار برد و بعدها نیز هوادارنش آن را به حوزه‌ی هنر آوردند. اگر بخواهیم به این ریشه‌ی کلمه برگردیم باید در تئاتر آوانگارد بدنبال یک خصوصیت همیشه‌حاضر باشیم: وضعیتی سیاسی.

هنر آوانگارد (به این معنا) در آرزوی فردایی انقلابی است و در همین مسیر هم بر ضد سنت‌های موجود شورش می‌کند. ولی واقعیت این است که این انقلاب اگر پیروز شود، اگر اکثریت را به دست آورد، خودش تبدیل به سنتی جدید می‌شود.

و بعد آوانگاردی دیگر بر ضد این اکثریت غالب برخواهد خواست. به این ترتیب و به قول اوژن یونسکو در سخنرانی‌اش در مورد تئاتر آوانگارد، این تئاتر تا وقتی که پذیرفته نشده، تا وقتی که تبدیل به سنت نشده، «تئاتر اقلیت» است.

بدین‌ترتیب شاید بشود گفت از میان سه تعریفی که مونتگومری به آن‌ها اشاره کرد اولی به نظریه‌ی تاریخی آوانگارد نزدیک‌تر باشد: «دیگری بودن» در برابر جریانی اصلی و غالب. اما آثار هنری از نظریه پیروی نمی‌کنند. آن‌ها راه خود را می‌روند و این راه گاهی با نظریه هم‌سو است و گاه نیست. آیا می‌شود ویژگی مشترکی پیدا کرد که تئاترهایی که در طول تاریخ برچسب آوانگارد به آن‌ها خورده را همزمان شامل شود؟

کریستوفر اینس در این کتاب با بررسی پیشرفت تئاتر آوانگارد از زمان شکل‌گیری نطفه آن در سال 1890 بیان می‌کند که نیروی محرکه تجربه‌های تئاتری مدرن، به صورتی ظاهرا متناقض، مبتنی بر بدوی‌گرایی است.

از نگاه او، در درام آوانگارد بدوی‌گرایی در همراهی با تجربه‌های زیبایی‌شناختی طراحی‌شده در جهت پیشبرد فرایند فناورانه خود هنر به دنبال پاسخی برای پرسش‌های بنیادینی درباره چیستی مفاهیمی چون تئاتر، نمایش، بازیگر، تماشاگر و رابطه تمام این‌ها با هم است؛ و البته این پرسش که چه شرایطی است که بهترین کمک را به این رابطه می‌کند.

از نظر او آنچه که استریندبرگ، آرتو، بروک، منوشکین، باربا، مولر، ویلسون و شپرد را به هم پیوند می‌دهد، سنت‌های کهن است. این بدوی‌گرایی گسترده به فهم هر دو جنبه سیاسی و زیبایی‌شناختی تئاتر مدرن کمک کرده و بینشی تازه در باب گرایش‌های اجتماعی معاصر فراهم آورده است.

کتاب «تئاتر آوانگارد» به قلم کریستوفر اینس و ترجمه آزاده مردانی زنور به همت نشر نیماژ با قیمت  290 هزار تومان در 420 صفحه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...