نخستین نشست دفتر هنر و ادبیات بیداری با عنوان «روایت آنسوی مرزها: زندگی روی آوارهای غزه» با محوریت کتاب «لهجههای غزهای» سه شنبه ۲۷ شهریور در حوزه هنری برگزار شد.
به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کورش علیانی نویسنده کتاب «روایت و ذهن نویسا» و «متاستاز اسرائیل»، محمدرضا ابوالحسنی مترجم کتاب «لهجههای غزهای»، سمیه جمالی نویسنده، فاتنه الغره شاعر، روزنامهنگار و نویسنده فلسطینی به بیان نظرات خود درباره روایتهای کتاب لهجههای غزهای پرداختند.
در ابتدای این نشست، محمدرضا ابوالحسنی، مترجم کتاب لهجههای غزهای در توصیف روند شکلگیری کتاب و در پاسخ به این سوال که این روایتها چه ویژگیهایی دارند و مترجم چطور به آنها رسید؟ گفت: بعد از طوفان الاقصی دیدم تداوم خبررسانی به این سبک که در رسانهها در جریان است راجع به موضوع جنگ غزه، کم کم آدمها را راجع به چنین مسئله مهمی منزجر و بیعلاقه میکند. موضوعات رنجآور و چندشآور میشود و این کم کم ما را کرخت و بیحس میکند. در این حین به توصیه دوستی برای یک کار سینمایی به تحقیق میپرداختم که به سایتی رسیدم. دیدم در این سایت روشنفکری عربی، نویسندگان مختلف دنیا نوشتههایشان را درباره جنگ غزه منتشر میکنند. من در آن روایتهایی دیدم که نظرم را جلب کرد.
وی با اشاره به توانمندی راویان کتاب لهجههای غزهای، خواندن این کتاب را تجربهای بیواسطه در شناخت مردم غزه دانست و افزود: یکی از نویسندههای این سایت، خانم فاتنه الغره و دیگری آقای یوسف القدره بود. دیدم روایتهایی داشتند که به لحاظ ادبی کاملاً متمایز از دیگر نویسندگان است. زبان روایتها شیرین و دوستداشتنی و بهروز بود. سعی کردیم با این ادبیات کار را ترجمه کنیم و به نمایشگاه کتاب برسانیم. هردو نویسنده، در غزه و در میدان نوشتند. یکی از ویژگیهای خوشایند این کار، پرهیز از پرداختن به خونریزی و خشونت جنگ بود. در اندازهای به آن پرداخته بودند که واقعیت جنگ را به مخاطبش منتقل کند و منزجرکننده نشود. یعنی شما جنگ را میبینید ولی دل را نمیزند.
در راهروهای بیمارستان در کنار آوارگان غزه روایت نوشتم
در ادامه تماس تصویری با فاتنه الغره نویسنده کتاب برقرار شد. فاتنه الغره به نحوه حضورش در غزه و داستان شکل گیری روایتهای غزه اشاره کرد و گفت: چهار روز قبل از جنگ غزه به آنجا سفر کردم تا پدر و مادرم را ببینم. با شروع جنگ و مشاهده وضعیت، در غزه ماندم تا روزهای جنگ را روایت کنم. در شرایط سختی که در راهروهای یک بیمارستان در کنار باقی مردم آواره حضور داشتم و به سختی میتوانستم جایی را برای نوشتن پیدا کنم؛ اما شروع به ثبت و نگارش روایتها از زاویه دید خودم کردم. در همان ابتدای جنگ با اینکه امکان این را داشتم که از غزه خارج شوم، نرفتم، احساس رسالت و وظیفه میکردم تا آنجا باشم و این جنگ و وقایع را برای کسانی که نیستند روایت کنم.
ما از زیر عبای آوینی بیرون آمدیم
در بخش دیگری از این برنامه کوروش علیانی نویسنده و روایت پژوه که خود پیش از این کتاب «متاستاز اسرائیل» را درباره جنگ اسرائیل با فلسطینیان منتشر کرده، درباره معنای روایت و نیز روایتهایی که در این کتاب از غزه نگاشته شده گفت: همه افرادی که روایت کار میکنیم، از زیر عبای مرتضی آوینی بیرون آمدیم. ما روز به روز بیشتر فهمیدیم که فرم چقدر بد است. برخلاف محتوای روایت، که زندگی انسانی است. روایت با حافظه رویدادی ما تقریباً یکسان است. روایت گزارش ما از زندگی و آنچه بر ما میگذرد است. بزرگترین لطفی که به روایت میتوانیم بکنیم این است که تواناییهای ادبی را وارد روایت نکنیم و بگذاریم زندگی خودش حرف بزند. کوتاه و بدون هیچ هنری اتفاقات را بازگو کنیم. چقدر خوب است که ادبیات کنار میرود و زندگی بروز میکند.
علیانی درباره روایتهایی که رسانهها از حملات اسرائیل به عزه میسازند افزود: این تصویر که مردم غزه چقدر بدبخت هستند درست نیست. آنها از یک جهت خوشبختند. شما یک جامعه آرمانی را در غزه میبینید. آنجا کسی دزدی نمیکند، چاقو در شکم همنوعش فرو نمیکند. همه برای زندگی میجنگند و امید به زندگی دارند. لذا آنچه که در غزه میگذرد و ما با روایتش سروکار داریم، راهحلی است برای درست زیستن ما، راهحلهایی که مردم غزه برای مواجهه با آن خباثتهای اسرائیل پیش گرفتند.
این نویسنده و روایتپژوه گفت: ما بعد از این جنگ یک فرمول پیدا کردیم که بیشتر بشود با روایت رنج ادامه داد. آن هم این است که به تصاویر جنگ زل نزنید. ولی متنها را بخوانید. اگر زل بزنید، عادت میکنید. بزودی انشاالله این مردمخواری اسرائیل تمام میشود و بعدش جهاد ما شروع میشود. جهاد ما این است که راهحلهای غزهای را جهانی کنیم.
دنبال شناخت درست مردم غزه بودم
سمیه جمالی نویسنده و منتقد ادبی به بیان نظر خود درباره اولین مواجهه با روایتهای کتاب لهجههای غزهای پرداخت و گفت: کتاب لهجههای غزهای را که خواندم گفتم خیلی کتاب خوبی است، ولی کاش آنقدر با عجله کار نمیشد. البته آنموقع مطلع نبودم که در زمان کوتاهی این روایتها جمعآوری و ترجمه شد تا به نمایشگاه کتاب برسد.
جمالی از مسیر خود برای رسیدن به این کتاب افزود: دوست داشتم داستانی درباره فلسطین بنویسم. ولی دیدم باید اطلاعات بیشتری به دست آورم. به رغم اینکه از بچگی با موضوع فلسطین بزرگ شدیم، ولی باز احساس میکنم یک دیواری بین من و فلسطین است که نمیتوانستم داستانم را بنویسم. دنبال شناخت بودم. به روایتهای متعدد برخوردم. اما روایتهای این کتاب کانالیزه نشده و از کانال سیاسی و ادبی و غیره عبور نکرده و کسی خودش را در آن سانسور نکرده است. بلکه در خود شرایط خاص جنگ این دو نویسنده آن را نوشتهاند. من این را پسندیدم. آن چیزی که به دل مینشیند این است دارای جزئیاتی است که به فهم وضعیت غزه و آگاهی از آن کمک میکند.
این نویسنده که خود پیش از این کتاب «پرچم در اهتزاز» را به شیوه روایت با موضوع در حضور در هیئات در دوران کرونا نوشته است، درباره روایتنویسی گفت: در مورد روایت و داستان باید خونسرد روایت کرد و روضه باز نباید نوشت. لهجههای غزهای دارد آن روایتها را با خونسردی روایت میکند و این اثرگذاریاش را بیشتر میکند و باعث میشود واقعیت را بتوان بهتر نشان داد. دادههایی که این کتاب دارد، یک جهان واقعی را نمایش میدهد.
در بخش پایانی، مرتضی قاضی درباره راه اندازی مجدد این دفتر در حوزه هنری گفت: این دفتر سبقه طولانی دارد و از سال ۸۷ فعال بوده، ولی از سال گذشته، تولید روایتهای مستند خارج از مرزها را کار ویژه خود قرار داد. یعنی بنا داریم به آنچه که تحت تأثیر انقلاب اسلامی و بیداری ملتها در فضای جهانی اتفاق میافتد را در این دفتر روایت کنیم و به آن بپردازیم.
رئیس دفتر هنر و ادبیات بیداری افزود: بعد از طوفان الاقصی باید میدیدیم چطور میتوانیم روایتهای مستند از داخل غزه داشته باشیم. اصلاً این عملیات چطور اتفاق افتاد. این را به رقم محاصرهها چطور میشود روایت کرد. که در نهایت به فکر چاپ امثال این کتاب افتادیم. کتاب لهجههای غزهای در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران توسط بچههای سوره مهر رونمایی شد.
این کتاب به قلم یوسف القدره و فاتنه الغره است که انتشارات سوره مهر آن را با ۱۳۶ صفحه در سال ۱۴۰۳ منتشر کرده است.