شعر آیینی از جان شاعر متعهد ریشه می‌گیرد | ایران


شعر آیینی زیرشاخه‌های متعددی همچون شعر نبوی، فاطمی، علوی، عاشورا، بقیع، رضوی و مهدوی دارد و جایگاه امروز شعر مذهبی و آیینی به عنوان یک هنر ناب دینی برجسته است، چرا که شعر آیینی شعری است که از جان و دل شاعر متعهد ریشه می‌گیرد. این شعر جایگاه ویژه‌ای هم در میان مخاطبان دارد. برای همین، در میان دفترهای شعری که این روزها از سوی شاعران آیینی منتشر شده و به دست مخاطبان می‌رسد، حوزه‌های گوناگون آن همواره مورد توجه شاعران بوده و یکی از این حوزه‌ها، اشعار مهدوی را شامل می‌شود که در این بخش هم شاعران فارسی‌زبان کارنامه پرباری دارند.

 بقیه سیدمحمد سادات اخوی

یکی از شاعران نام‌آشنا در این حوزه، سیدمحمد سادات اخوی است که در سال‌های اخیر حضور پررنگی در ادبیات آیینی دارد. او که دانش‌آموخته الهیات و معارف اسلامی است، در حوزه فرهنگ، ادب و هنر، بویژه ادبیات آیینی تصویری آشنا و حضوری برجسته دارد. جدیدترین کتاب این شاعر آیینی به تازگی با عنوان «بقیَّه» از سوی انتشارات «شِنل» منتشر شده که گزیده شعرهای«مهدوی» سید محمد سادات اخوی در فاصله سال‌های 1370 تا 1400 خورشیدی است. در این کتاب، سادات اخوی غزل‌ها، رباعی‌ها، دوبیتی‌ها، قصیده‌ها، مثنوی‌ها و شعرهای نیمایی خود را با موضوع حضرت ‌بقیةالله الاعظم در یک مجموعه گردآوری کرده است. شروع کتاب با بخش «رباعی و دوبیتی» است که در آن، 13 قطعه شعر در این قالب‌ها ارائه شده است. از جمله شعر معروف «گذرگاه» که عنوان‌بندی (تیتراژ) مجموعه تلویزیونی «پایتخت» بوده و برای خیلی‌ها آشناست: «نه بازنده بمونه... نه برنده!.../ درین دنیا، فقط «عاشق» بخنده/ دل هر کی، به یاری خوش‌خوشانه.../ دل ما هم به دیدار تو بنده!/ گذشته عمر ما... دل، بی‌قراره/ دِل عاشق، «قرارِ» روزگاره/ زمستونه... دلی که مونده تنها!.../ دلی که دلبری داره، «بهاره./ ببین!... چیزی نمونده تا سپیده!.../ ولی دنیا، هنوزم ناامیده/ خیابان پر شده از عطر نرگس!/ «گلِ نرگس»، نشونِ صبح عیده»

بخش دوم کتاب به غزل‌های مهدوی این شاعر اختصاص یافته که بیشترین حجم کتاب را به خود اختصاص داده و اشعار این بخش از منظر نگاه‌های شاعرانه از تنوع بیشتری برخوردار بوده و شاعر از زاویه‌های مختلف به مسأله مهدویت پرداخته است.

از خصوصیات اشعار این بخش، بهره‌گیری از زبانی صمیمی و ساختاری از جنس گفت‌و‌گوست که این نگاه تازه همراه با صمیمیت زبان و ارتباط ملموس شاعر با موعود باعث شده است که شعرهایی با مضمون انتظار، اشعاری دلچسب و دلنشین باشند. مفهوم انتظار در این شعرها به اشکال مختلف بیان شده است.

این رویکرد از آن جهت اهمیت فراوان دارد که از مضامین و موضوعات و کلیدواژه‌های شعر انتظار، فراق است. فراق و دوری از آن حضرت، بن مایه و موضوع فکری و شعری شمار زیادی از شعرهای این بخش است. به گونه‌ای که نمی‌توان میان دو واژه و فرایند انتظار و فراق، افتراق و انفصالی ایجاد کرد. بخش بعدی کتاب به «قصیده‌ و مثنوی» اختصاص یافته که در این بخش هم نمونه‌هایی از اشعار مهدوی سید محمد سادات اخوی ارائه شده است. همچنین در بخش اشعاری در قالب «مسمط» تعدادی از شعرهای مهدوی شاعر آورده شده است. بخش پایانی کتاب به شعرهای نیمایی سادات اخوی اختصاص یافته که در این بخش هم شاعر تازه‌ترین اشعار خود با موضوع مهدویت را ارائه کرده است. شعر‌ «خدای جمعه‌اش» از نمونه‌های موفق این بخش و همچنین کتاب حاضر است: «صبح است و آسمان/ «امروز» را به اهل زمین، هدیه می‌کند/ تقویم عمر من/ سرشار برف و زمزمه بی‌قراری است/ امروز روز چندم «چشم انتظاری» است/ ای کاش پای من/ مانند مردمان/ آزاد از زمین و زمان بود تا شبی/ تَر می‌شد از نیاز/ از برکه زلال مناجات تو، لبی/ حتی زمین مرا/ یک عمر مثل حادثه تلخ زلزله/ مانند جنگ سخت/ از یاد برده است/ برگ و برِ مرا/ سلطانِ «برف‌پوش» زمستان سال پیش/ با باد برده است/ این مهربان‌ترین!/ ای آن که دست خالی هر ابر بی‌قرار/ مشتاق یک اجازه باریدن از تو ماند!/ ای آن که آسمان/ با خنده بهار/ راز تو را ز صفحه دشت بنفشه خواند!/ آیا دوباره از سر این کوه استوار/ می‌آید آن سوار/ آن که زمین، همیشه نگاهش به راه اوست؟/ آن باغبان مهر/ آن که زمین و... برگ و... درخت و... بهار شوق.../ چشم انتظار خنده نگاه اوست.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...