شماره ۳۹۰ مجله «جهان کتاب» منتشر شد.

شماره ۳۹۰ جهان کتاب»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، در این شماره «دست‌هایش...» از پرویز دوائی، «در بهشت باغ خیابان مشیر» نوشته سیروس پرهام، «حالِ نوشتن» از احمد اخوّت و «با ساراماگو در کتابخانه» از پرتو شریعتمداری منتشر شده است.

دیگر مطالب جهان کتاب هم به این شرح است: «دایرة‌المعارفی از تاجیکستان» نوشته رامین هادیزاده، «از بهار کسری تا سرو کشمیر» نوشته پیام شمس‌الدینی، «با تیشه بر دیروز» نوشته مجید جلیسه، «سنگینیِ سِتُرگِ قرن» از حسن میرعابدینی، «زندگی آینده شورا» از زری سترده، «روایت، صناعتی نامرئی اما بلاغت‌ساز» نوشته غزل محمدی، «درد در گذر از جهان پیشامدرن به دنیای مدرن» نوشته حمید نامجو و «در دامنه‌های زاگرس» نوشته طلیعه خادمیان.

«صورتگر معنی» از علی‌اکبر جعفری ندوشن، «لحظه رزم‌آرا» نوشته کاوه بیات، «عملیاتی که چندان خُرد و مختصر نبود» از منصور نصیری طیّبی، «روزی روزگاری دموکراسی وجود داشت!» از فرّخ امیرفریار، «سراب صلح در افغانستان» نوشته مجید رُهبانی، «دانشنامه‌‎نگاری در پرتو سیاست فرهنگی (۱)» از عبدالحسین آذرنگ، «تحوّل ادبی در پرتو تحوّل اجتماعی» نوشته کامیار عابدی و «چنان کرده‌اند بزرگان» از علی‌اکبر قاضی‌زاده از دیگر مطالب این شماره جهان کتاب هستند.

«هزار و یک داستان» از زری نعیمی، معرفی کوتاه، تازه‌های بازار کتاب از فرّخ امیرفریار و درگذشتگان نیز از دیگر بخش‌های این مجله هستند.

سیصد و نودمین شماره از «جهان کتاب» با قیمت ۶۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...