رمان «سارا و سرافینا» [Sara y Serafina] نوشته جواد کاراحسن [Dževad Karahasan] با ترجمه ستار سلطان‌شاهی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شد.

سارا و سرافینا» [Sara y Serafina]جواد کاراحسن [Dževad Karahasan]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این‌رمان، سال ۱۹۹۹ منتشر شده و حوادث آن به سال‌های ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳ برمی‌گردد. زمانی که بوسنی و هرزه‌گوین درگیر جنگ بود و سارایوو، پایتخت این‌کشور در محاصره متجاوزان قرار داشت. ستار سلطان‌شاهی، مترجم این اثر نیز به واسطه زندگی ۳۰ ساله خود در جامعه بوسنی و هرزه‌گوین، قبل و بعد از جنگ، و تحصیل در رشته زبان و ادبیات بوسنیایی دانشگاه سارایوو آشنایی خوبی با زبان بوسنایی و جامعه آن دارد.

جواد کارا حسن نویسنده کتاب، متولد ۱۹۵۳در شهر دونو بوسنی است و تحصیلات خود را در شهرهای دونو، سارایوو و زاگرب به پایان رسانده و در دانشگاه‌های مختلفی از جمله برلین و گراتس و... تدریس کرده است. آثار این‌نویسنده به ۱۵ زبان ترجمه شده و جوایز ادبی چارلز ولیون ، هردر، ویلنیتسا و گوته را از آن خود کرده است. جواد کارا حسن عضو آکادمی هنر و علوم بوسنی و آکادمی زبان و ادبیات آلمان است. رمان «سارا و سرافینا» نیز تاکنون به زبان‌های آلمانی، سوئدی، اسپانیایی، ترکی، فرانسوی، ایتالیایی و اسلوونیایی ترجمه شده است.

رمان موردنظر، ماجرای زنی یهودی به نام سرافینا است که دلش می‌خواهد سارا باشد. او در بحبوحه جنگ می‌خواهد به کمک راوی داستان، که استاد دانشگاه است و هیچ‌گاه در طول رمان نام خود را فاش نمی‌کند، دخترش را از شهر در محاصره و جنگ‌زده سارایوو خارج کند. حوادث رمان در فضای جنگی سارایوو و آدم‌های آن شکل می‌گیرد.

نویسنده در این رمان از زوایای مختلفی به لایه‌های پنهان شخصیت انسان‌ها و سارا می‌پردازد؛ سارایی که همه می‌خواهند او سرافینا باشد، کسی غیر از خودش. جواد کارا حسن در این رمان درحالی که لایه‌های شخصیت انسان‌ها را به تصویر می‌کشد، به موضوع جنگ و پیامدهای آن و همچنین به موضوع عشق نز می‌پردازد. «سارا و سرافینا» دربرگیرنده موضوعات دیگری هم هست که شاید در نگاه اول ارتباطی به خط اصلی رمان نداشته باشد؛ اما نویسنده آن‌ها را در رمان خود جا داده است.

این‌کتاب با ۲۳۴ صفحه و شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...