رمان «در ماه اوت همدیگر را می بینیم» [Until August (En agosto nos vemos)] نوشته گابریل گارسیا مارکز با ترجمه مجدالدین ارسنجانی توسط نشر لگا منتشر و راهی بازار نشر شد.

در ماه اوت همدیگر را می بینیم» [Until August (En agosto nos vemos)] نوشته گابریل گارسیا مارکز

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این کتاب آخرین رمان گابریل گارسیا مارکز است که بعد از ده سال منتشر شده است.

گابریل گارسیا مارکز در سال ۲۰۱۴ از دنیا رفت و منشی او، مونیکا آلونسو، یادداشت‌های رمانی از او را در اختیار داشت که در پنج نسخه تنظیم شده بود. گارسیا مارکز روی نسخه پنجم، به خط خودش، نوشته بود «اوکِی بزرگ نهایی»؛ با این حال، در حاشیه کاغذ یادداشت‌هایی هم با دست نوشته بود. او هرگز حاضر نشد این کتاب را چاپ کند، زیرا بیماری فراموشی چنان ذهن و روانش را خسته کرده بود که شاید جرئت نمی‌کرد کتابی را منتشر کند که جزئیات آن را درست به خاطر نمی‌آورد. حتی به فرزندانش گفته بود که «این کتاب به‌درد نمی‌خورد. باید نابودش کرد» زیرا به قول خودش «حافظه، هم مایه و هم ابزار اصلی من است. بی‌آن، هیچ اندر هیچ است».

سال‌ها بعد، فرزندانش کتاب فراموش‌شده او را دوباره خواندند و دریافتند که کتابی‌ست کامل به سبک ناب پدرشان؛ بنابراین، تصمیم گرفتند با کریستوبال پِرا، ویراستار مخصوصِ گابریل کارسیا مارکز، تماس بگیرند و از او بخواهند که ویراستی درست از یادداشت‌های به جا مانده از پدرشان تهیه کند. کریستوبال پِرا خود را برابر کتابی آماده می‌بیند که درد فراموشی مانع از آن شده تا نویسنده‌اش آن را چاپ کند. آخر کار، با موافقت فرزندان او، کتاب در ماه اوت همدیگر را می‌بینیم در فوریه سال ۲۰۲۴ چاپ می‌شود.

یک بار خبر چاپ این کتاب ۲۵ سال پیش (در سال ۱۹۹۹) منتشر شده بود. در آن خبر آمده بود که «گارسیا مارکز بر آن است تا مجموعه پنج رمان منتشر کند با داستان‌هایی مستقل و شخصیتی مشترک به نام آنا ماگدالنا باچ.» چند روز قبل از آن، خودِ گارسیا مارکز، نخستین فصل اولین رمان این مجموعه را در مادرید، در مؤسسه «خانه آمریکا» که مؤسسه‌ای مختص فرهنگ و روابط اسپانیا با قاره آمریکاست، خوانده بود. گارسیا مارکز تنها یکی از رمان‌ها را نوشت.

رمان «در ماه اوت همدیگر را می‌بینیم» حکایت سفر هر ساله آنا مَگدالِنا بَچ بود، زنی چهل‌وشش ساله، به جزیره‌ای بر سرِ قبر مادرش است. او نمی‌داند که مادر چرا این جزیره را برای منزل جاودانی‌اش برگزیده، اما حس می‌کند که رازی در کار است؛ رازی که گشوده شدنش به طرزی شگرف رخ می‌دهد.

این کتاب با ۱۱۰ صفحه و قیمت ۱۷۵ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ................

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...