«دردسرهای دامپزشک»  [It shouldn't happen to a vet] اثر جیمز هری یت [James Herriot] منتشر شد.

دردسرهای دامپزشک»  [It shouldn't happen to a vet]  جیمز هری یت [James Herriot]

به گزارش کتاب نیوز، «دردسرهای دامپزشک» نوشته‌ی دامپزشک انگلیسی جیمز هری‌یت است که با ترجمه سیروس قهرمانی توسط انتشارات مروارید به چاپ رسیده است.

جیمز آلفرد وایت با نام هنری جیمز هری یت،  جراح دامپزشکی و نویسنده انگلیسی بود که از تجربیات چندین ساله خود به عنوان یک جراح دامپزشکی برای نوشتن مجموعه ای از کتاب ها که داستان آن ها در مورد حیوانات و صاحبان آنهاست، استفاده کرد. او بیشتر با این آثار شبه اتوبیوگرافی شناخته شده است، که در سال 1970 با «حیف که حرف نمی زنند» آغاز شد. از آثار او مجموعه ای از فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی ساخته شده است.

انتشارات مروارید در معرفی این اثر او اینچنین آورده است:

«دردسرهای دامپزشک» دومین کتاب مستقل از یک مجموعه‌ی شش جلدی در ژانر نیمه خودزندگی‌نامه نوشته‌ی دامپزشک انگلیسی جیمز هری‌یت، روایتی است طنز آمیز در درمان دام‌ها و حیوانات مزرعه و گرفتاری‌های زندگی حرفه‌ای یک دامپزشک در منطقه‌ی یورک‌شر در شمال انگلستان.
ترکیب تخصص در دامپزشکی و استعداد بی‌نظیر در طنزنویسی، موهبتی است نادر اما خجسته که جیمز هری‌یت از آن برخوردار است. همین ویژگی موجب آفرینش اثری شده که خواندن آن نه تنها برای مخاطب حوزه‌ی پزشکی بلکه برای مخاطب عمومی تجربه‌ای است لذت بخش و ماندگار.

سیروس قهرمانی مترجم این اثر پیش از این کتاب «حیف که حرف نمی‌زنند» را نیز برای نشر مروارید ترجمه کرده است.

«دردسرهای دامپزشک» نوشته جیمز هری یت در 267 صفحه و با قیمت 67 هزارتومان منتشر شده و در کتابفروشی ها در دسترس علاقمندان است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...