کتاب «گفتمان سینمای زنانه» نوشته کورش جاهد توسط نشر پرنده منتشر و راهی بازار نشر شد.

گفتمان سینمای زنانه کورش جاهد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب به بررسی ریشه‌ها و تاریخچه پیدایش گفتمان سینمای زنانه در ایران و جهان می‌پردازد.

کورش جاهد نویسنده این‌کتاب، مدرس سینما، مترجم و فیلمساز است که پیش از این آثار دیگری چون «تحلیل و درک فیلم درجهان پُست مُدرن»، «سینما در دوران جدید»، «نشانه و ذهن در سینمای امروز» و «لذت تماشای فیلم در قرن ۲۱» را نوشته و منتشر کرده است.

این‌کتاب که پنجمین‌کتاب کوروش جاهد است، همچنین به ساخت فیلمهای سینمایی تاثیرگذار با محوریت شخصیت های زنانه بعد از پایان جنگ سرد به ویژه در قرن ۲۱ می‌پردازد. جاهد در این‌اثر به معرفی و بررسی اجمالی ۸۷ فیلم متعلق به گفتمان سینمای زنانه در جهان از جمله تلما و لوییز، پرستار بتی، بانوی آهنین، زنان قرن بیستم، بخور نیایش کن عشق بورز، قوی سیاه، بهشت و زمین، فریدا، اَملی، پیانو، بدو لولا بدو، گمشده در ترجمه، قسمت هایی از یک زن، من تونیا، زنان کوچک، ماما میا، دختر کارخانه ای و... پرداخته است.

این‌کتاب با ۲۵۵ صفحه و قیمت ۶۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...