کتاب «شکسپیر در شوروی» [Shakespeare in the Soviet Union; a collection of articles] نوشته « الکساندر نیکولیوکین» [Aleksandr Nikolaevich] و ترجمه محمد حفاظی توسط موسسه انتشارات نگاه به تازگی در چاپ اول منتشر شده است.

شکسپیر در شوروی [Shakespeare in the Soviet Union; a collection of articles]  الکساندر نیکولیوکین» [Aleksandr Nikolaevich]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این کتاب که 281 صفحه دارد؛ شامل سه بخش است و در واقع مجموعه مقالاتی است که بزرگان ادبیات شوروی درباره آثار شکسپیر در تئاتر، ادبیات و سینما به رشته تحریر درآورده‌اند.

همانطور که اشاره شد؛ کتاب شامل سه بخش است. بخش نخست تحت عنوان «شکسپیر درادبیات» شامل مقالاتی است از «الکساندر بلوک»: لیرشاه شکسپیر، «آناتولی لونا چارسکی»:بیکن و نمایشنامه‌های شکسپیر، «ایوان آسیونف»: مسئله چیست؟، «آلکساندر اسمیرف»:شکسپیر، رنسانس و دوره باروک و «میخائیل موروزوف»:پویایی شخصیت‌های شکسپیر.
بخش دوم تحت عنوان «شکسپیر و تئاتر» مقالاتی دارد، از «کنسانتین استانیسلاوسکی»: از هملت می‌گوید، «الکساندر استوژف»: از اتللو می‌گوید، «آلکسی پوپف»: شکسپیر و تئاتر و« گالینا اولانوا»: ژولیت من.

در بخش آخر که «شکسپیر و سینما» نام دارد، مقالاتی از «اینو کنتی اسموکتونوسکی»: شکسپیر در زندگی من و «گریگوری کوزینتسف» : لیرشاه، منتشر شده است.

اما آنچه در این کتاب بسیار قابل توجه است علاقه ادبا، نویسندگان و حتی مردم عادی به شکسپیر در اتحاد جماهیر شوروی است. به‌رغم اینکه ادبیات شوروی مزین به نام بزرگانی چون داستایفسکی، پوشکین، لئو تولستوی و دیگران است که آوازه جهانی دارند؛ همچنان شکسپیر و آثارش مورد توجه مردم این کشور و در هر قشر و طبقه اجتماعی است. بر اساس آنچه در این کتاب آمده است از انقلاب اکتبر بیش از 5 میلیون نسخه از آثار شکسپیر به 28زبان اقوام گوناگون اتحاد جماهیر شوروی ترجمه و منتشر شده است. تنها بین سال‌های 1945-1957صحنه تئاترهای شوروی بیش از 300اجرا از نمایشنامه‌های شکسپیر را به خود دیده‌اند. آثار او در چهار جلد به زبان انگلیسی، به کوشش «اس.دنیاموف» تفسیر و تدوین و در 1937در 100هزار نسخه منتشر شده است و تا 1939 تمامی نسخه‌های آن به فروش رفته است! که اتفاقی نادر است!

مجموعه آثار شکسپیر در هشت جلد به زبان روسی در 225000نسخه توسط «ایسکوستوو» انتشار یافته و همه نسخه‌های آن از طریق حق اشتراک فروخته شده است. و چندین و چند نمونه از این دست که در متن کتاب آورده شده است.

در قسمتی از کتاب آمده است:
«یک روز صبح اول وقت قفسه‌های یک کتابفروشی را زیرورو کردم و وقتی سونات‌های شکسپیر را نیافتم و از اینکه به این زودی به فروش رفته و تمام شده بودند غرولند سر دادم، فروشنده زن جوان بر آشفته به سویم چرخید و گفت: پس چی؟ خب شکسپیر دیگه! باید چهره‌اش را می‌دیدید. از سویی آکنده از تحقیر خریداران مزاحم و از سوی دیگر سرشار از درک اهمیت سونات‌های شکسپیر؛ آثاری که مردم مسکو سراسر شهر را زیر پا می‌گذاشتند تا به محض بازشدن کتابفروشی‌ها خریداری کنند. شکوه این بزرگ مرد انگلیسی از درون چشمان آن زن جوان ِ کتابفروش _ بسیار آگاه به ارزش شکسپیر بر من تابیدن گرفت.»

و اما از میان تمام کسانی که در این کتاب نظرات آنها درباره شکسپیر گردآوری شده است «کنستانتین استانیسلاوسکی» برای خوانندگان ایرانی بخصوص تئاتری‌ها شناخته شده‌تر است.

این بخش از کتاب برگرفته از واپسین گفت‌و گوی او با هنرجویانش درباره نمایشنامه «هملت» است: «بزرگ‌ترین مشکل و سخت‌ترین نقش در حرفه ما هملت است؛ شما با کار روی هملت هر آنچه را که احساسات و عواطف شدید و گفتار فاخر می‌طلبد درک خواهید کرد. شما در هملت زندگی خواهید کرد – در یکی از والا‌ترین آثار هنری.»

این کتاب از سوی انتشارات نگاه در 230 صفحه، 300 نسخه و باقیمت 45هزارتومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...