کتاب «فرمانروایان الموت؛ نگاهی به تحولات الموت در گذر زمان» به قلم مراد عنادی با حضور جمعی از فرهیختگان الموت و استان قزوین رونمایی و نقد و بررسی شد.

به گزارش مهر، این نشست در موزه دکتر علی اکبر صالحی در سرای سعدالسلطنه شهر قزوین برگزارشد.

در این نشست فرهنگی عنادی با انتقاد از کم توجهی محققان داخلی به تحولات تاریخی الموت افزود: اکثر کتابهای نوشته شده درباره الموت توسط اندیشمندان خارجی به رشته تحریر درآمده است و مورخان ایرانی کمتر عنایتی به این سرزمین داشته‌اند.

وی ادامه داد: اکثر کتابهای نگاشته شده، تنها به گذشته الموت بویژه دوره ١٧١سال فرمانروایی اسماعیلیان به رهبری حسن صباح و جانشینانش توجه داشته و بر فراز و فرودهای دوره اسماعیلیان تمرکز کرده‌اند.

عنادی افزود: در کتاب «فرمانروایان الموت» سعی شده است به تحولات قبل از دوره اسماعیلیان و بعد از سقوط الموت به دست هلاکوخان مغول نیز پرداخته شود. اشاره به دوره فرمانروایی قهرمان میرزا (عین السلطنه) و امیر اسعد خلعتبری در اواخر دوره قاجار از بخش‌های جذاب کتاب فرمانروایان الموت است.

مولف کتاب فرمانروایان الموت گفت: اگر روزگاری الموت، به تاریخ کهن و حسن صباح شناخته می‌شد، امروزه با جاذبه‌های گردشگری همچون دریاچه اوان، صخره‌های اندج، سواحل شاهرود، امام زاده علی اصغر (ع) زرآباد و برگزاری جشن‌های  گیلاس، فندق، انار و ذغال اخته نیز محل توجه است.

در ادامه این نشست، اللهیار خلعتبری، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی گفت: اولین ثمره این کتاب این است که بسیاری از اندیشمندان و مسئولان استان قزوین را در یک مکان گرد هم آورد تا درباره موضوع مشترکی با عنوان الموت هم‌اندیشی کنند.

وی افزود: کتاب‌های مختلفی درباره الموت، مردم و تاریخ الموت نوشته شده که عمدتا دارای نقایص و بلکه تحریفات تاریخی هستند، اما کتاب فرمانروایان الموت با دقت و سلامت بیشتری نگاشته شده که این امر جای تقدیر از مولف آن دارد و اگر ضعف‌هایی هم در آن دیده می‌شود امید است که در ویرایش‌های بعدی مرتفع شود.

خلعتبری با اشاره به وجود صدها آبادی کوچک و بزرگ در منطقه الموت قزوین ادامه داد: ضروری است که وحدت و یکپارچگی آبادی‌های الموت حفظ شود.

این استاد تاریخ دانشگاه گفت: شخصیت‌های بزرگی همچون خواجه نصیرالدین طوسی و بسیاری دیگر از اندیشمندان در سرزمین الموت زندگی کرده و صاحب آثار بسیاری هستند که می‌بایستی مطالعه دقیق‌تر و عمیق‌تری در باره این شخصیت‌ها انجام شود.

خلعتبری، حسن صباح را فردی اندیشمند و زیرک توصیف کرد و گفت: حسن صباح پس از بازگشت از کشور مصر به مدت ۱۰ سال تمام ایران را گشت و پس از مطالعه بسیار، منطقه الموت را برای پایتختی حکومت خویش انتخاب کرد تا از دسترس بیگانگان در امان باشد.

وی سپس به علل سقوط اسماعیلیان در دوره فرمانروایی رکن الدین خورشاه پرداخت و به سرنوشت نزاریان الموت که امروزه آقاخان‌ها شاخه اصلی آن‌ها به شمار می‌روند نیز اشاره کرد.

سخنران بعدی این نشست حاکم قاسمی رئیس پژوهشگاه آینده‌پژوهی دانشگاه امام خمینی (ره) بود. وی کتاب «فرمانروایان الموت» را یکی از کتاب‌های شاخص نوشته شده با موضوع الموت معرفی کرد.

قاسمی گفت: این کتاب چندین شاخصه مثبت دارد، اول اینکه تاریخ الموت را از گذشته تا به امروز در مقابل چشمان جویندگان علم و دانش قرار می‌دهد. دوم اینکه نویسنده کتاب، بر امور تاریخی، اجتماعی، سیاسی و مردم‌شناسی منطقه الموت شناخت و مطالعه کافی دارد، چرا که ایشان از اهالی این سرزمین هستند. سوم پرداختن به نقش وجودی الموت در چهل سال انقلاب اسلامی است. چهارم واکاوی چالش‌ها و چشم‌انداز الموت از جمله مهاجرت معکوس به منطقه و پرداختن به ظرفیت‌هایی همچون گردشگری و اشتغال‌زایی است.

این استاد دانشگاه در پایان سخنان خود گفت: وجود روح آینده‌پژوهی در این کتاب از دیگر امتیازات این کتاب است که نگاهی نیز به فردای الموت دارد. امیدوارم این بخش در شمارگان بعدی تقویت شود و بیشتر به آن پرداخته شود.

کتاب فرمانروایان الموت در٢٨٠صفحه، شش فصل و در قطع رقعی با قیمت ۵۰هزارتومان در انتشارات پردازش به چاپ رسیده است. علاقمندان‌ می توانند این کتاب را با مراجعه یا سفارش اینترنتی، از فروشگاه نشر پردازش در تهران و کتابسرای علامه در قزوین خریداری کن

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...