جهان شگرف روان آدمی | الف


علی‌رغم دست یافتن متخصصان امر در روند و فرآیند روان‌درمانی به پیشرفت‌هایی که توانسته است روند درمان‌های روان‌پزشکی و روان‌درمانی را به صورت علمی طبقه‌بندی بکند و آن گاه به درمان مقولات مختلف در اختلالات روانی بپردازد، هنوز هم با توجه به پیچیدگی روان و رفتار آدمی، رویکرد روان‌درمانی دچار نقاط ضعف و درماندگی در روش‌های درمانی خود است.

 سعید شجاع شفتی آشنایی با سوسیوبیولوژی بالینی

رویکرد سوسیوبیولوژی بالینی آن چنان که دکتر سعید شجاع شفتی، مولف کتاب «آشنایی با سوسیوبیولوژی بالینی» مدعی است، درخصوص توضیح نحوه اعمال نظریه تکامل داروین بر گونه انسان و جوامع انسانی و نیز همچون تمامی دیگر دیدگاه‌های مشابه که پس از ظهور اولیه در مسیرهای مختلفی از علوم همچون:

انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی، اسطوره‌شناسی، دیرینه‌شناسی، زیست‌شناسی و علوم اعصاب (نورو ساینس) جاری می‌گردند، سوسیوبیولوژی نیز از این امر غافل نماند و به تدریج در قالب تحلیل‌های رفتاری مدون‌تر و فرمول‌بندی شده‌تر رشد یافت. تاجایی که درنهایت مقوله‌ای تحت عنوان کلی «سوسیوبیولوژی بالینی» یا «روان شناسی تکاملی» بدعت گذاری کرد. (برگرفته از صفحه 9 کتاب).

آن چنان که از مقدمه پرمغز نویسنده اثر که علاوه بر ترجمه، به تحلیل موضوعات مرتبط با سرفصل‌های کتاب پرداخته، این رویکرد میان‌رشته‌ای، به راحتی می‌تواند به عنوان یک رشته مستقل که در مقولات یادشده موثر بوده و در عین حال، از آن‌ها تأثیر پذیرفته، تئوریزه و آکادمیزه شود. در نگاه اول، دکتر شجاع شفتی از توضیح طولانی مقولات علمی مرتبط با اثر پرهیز کرده و کتابی درخور و در حداقل حجم ممکن پدید آورده است. البته باید به این نکته توجه داشت که دانش سوسیوبیولوژی بالینی، علمی است که برای آگاهی و کسب اشراف بر جوانب گوناگون آن نیاز به مطالعات گسترده تر و دنباله دار از ضرورت هاست تا بتوان به تمام وجوه گوناکون آن اشراف پیدا کرد.

با توجه به ضرورت یاد شده، در جهت بسط و گسترش مفاهیم جامع آن در سایر علوم، مراجع معرفی شده در پیوست این کتاب نیز می‌تواند ادامه داشته باشد. از این حیث، می توان گفت که محققان و دانشجویان علاقه‌مند بهتر است بعد از خواندن این اثر مفاهیم بنیادین آن را باتوجه به مراجع تکمیلی مورد بحث و تأمل و مطالعه در این زمینه را ادامه دهند.

تقریباً 3 دهه پس از آن که ادوارد اٌ. ویلسون در سال 1946 در کنفرانس ژن‌ها و رفتار اجتماعی، اصطلاح سوسیوبیولوژی را به کار برد و مفهوم کنونی آن در سال 1975 و با انتشار کتاب او با عنوان «سوسیوبیولوژی: سنتزی نو»، به جلب فراگیر اذهان دانشگاهی و عمومی انجامید.

آن چنان که دکتر شجاع شفتی در اثر خود و کاملاً فشرده و در عین حال، جامع به این مقوله پرداخته، سوسیوبیولوژی بالینی، شامل حوزه‌هایی مانند: روان‌شناسی تکاملی، روان‌پزشکی تکاملی و روان‌درمانی تکاملی می‌شود. البته نباید این نکته را فراموش کرد که این سه حوزه چون حلقه‌هایی به هم پیوسته، دارای هم پوشانی بوده و به صورت کامل، قابل مرزبندی و تمییز از یکدیگر نیستند.

میان رشته سوسیوبیولوژی بالینی در حوزه روان شناسی تکمیلی، کلیه خصوصیات و رفتارهای انسان را اعم از: نرمال یا حتی بیمارگونه، انعکاسی از فرامین ژن ها می پندارد و علاوه برآن، آن‌ها را عموماً در جهت نیل به افزایش انطباق با محیط و تضمین ادامه حیات به کمک تولید مثل و تکثیر می‌نگرد.

رسالت اصلی این رویکرد، بررسی فرایندهای شناختی و رفتاری خود ساختار یافته است که از بدو تولد با ماست و مستقل از یادگیری یا تجربه، در مورد ابزار کنترل ژن‌ها و روند تکامل به منصه ظهور می‌رسند. در حوزه دوم مطالعاتی، این میان رشته وارد رویکرد روان‌پزشکی تکاملی می‌شود؛ این گرایش که جزو زیرشاخه‌های روان‌پزشکی محسوب می‌شود، تحت عنوان روان‌پزشکی تکاملی یا داروینیستی مورد مطالعه قرار می‌گیرد. در این چارچوب، سعی شده است تا بیماری روانی نه براساس علایمش بلکه بر مبنای عملکرد یا عملکردهایش تحلیل گردد. بالاخره، عملکرد سوسیوبیولوژی بالینی، ابداعاتی را در حوزه روان‌درمانی ضروری ساخته است. این عملکرد که بیشتر حول محور دیدگاه‌های کلی روان‌درمانگر دور می‌زند تا تکنیک‌های عملی روان‌درمانی، تعدیل‌هایی را در این زمینه مقدور می‌سازد که اصلاً انسان از کجا آمده و قرار است که چه کاری بکند یا این که در خصوص حوادث و وقایع، چه احساسی داشته باشد، چگونه فکر کند، به دنبال چه هدف یا اهدافی باشد و بالاخره، این که قابلیت‌های خود را که در محدوده توانایی‌های اعطا شده از جانب ژن‌هایش تعریف می‌شوند، در چه ابعادی متبلور نماید.

خلاصه این که این دیدگاه، مبتنی بر این باور است که برای ارائه راه حل‌های بهتر و عملی‌تر باید فرایندها و صفات رفتاری انسان را از منظری نو بشناسیم و نمی‌توان نیازها و تنش‌های او را بدون درنظرگرفتن رشد فیلوژنتیک نوع وی (یعنی سرتاسر چرخه تکامل از بدو پیدایش حیات و موجودات تک سلولی تا ظهور موجودات پرسلولی و وضعیت معاصر) و فقط در بستر رشد اونتوژنتیک (چرخه حیات از تولد تا مرگ) جستجو کرد و چه بسا که در بسیاری از اوقات و برای بسیاری از تنش‌ها، هیچ راه حلی جز قبول اجباری حقایق تلخ مرتبط با وجود نقیصه‌های رفتاری وجود نداشته باشد و در چنین شرایطی حدوث اندکی تعدیل در آنان، آن هم با استفاده از تمامی امکانات موجود (اعم از دارو یا روش‌های روان‌پویایی، شناختی یا رفتاری)، می‌تواند دلگرم کننده باشد.

البته دکتر شجاع شفتی در پیشگفتار این کتاب به مقولات یادشده به صورت جامع‌تری پرداخته و خواننده کتاب را نیز به منظور آشنایی با پیش‌نیازهای مطالعه در دانش و حوزه علم سوسیوبیولوژی بالینی، به کتاب «درآمدی بر سوسیولوژی (نودارونیسم) » که در سال 1382 منتشر شده است، ارجاع می‌دهد. علاوه بر آن، به نظر می‌رسد که خواننده چنین آثاری، باید علاوه بر مطالعه واژه‌نامه‌ای که دکتر شجاع شفتی در پایان کتاب تنظیم کرده و به درستی و با حوصله به تعریف واژگان و اصطلاحات مرتبط با سوسیوبیولوژی بالینی پرداخته، باید از زمینه حداقلی در خصوص مطالعه فیزیولوژی اعصاب و غدد و همچنین، زیست‌شناسی، برخوردار باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...