شماره ۱۲۲ مجله «نگاه نو» با بخش ویژه محیط زیست و توسعه پایدار منتشر شد.

به گزارش ایسنا، بخش مقاله‌های این شماره با این مطالب همراه است: «چگونه واژه‌ای مسخ می‌شود» از ماریو بارگاس یوسا با ترجمه عبدالله کوثری، «معنای زندگی برای من» نوشته جک لندن با ترجمه میهن تاری، «پشت پرده شبکه‌های نفوذ اسرائیل در بروکسل» از گرگوری موزه با ترجمه احسان موسوی خلخالی، «بازخوانی بحران سیاسی ناشی از اولتیماتوم روسیه به ایران نوشته آرمان نهچیری و «ایران، از ممالک محروسه تا عصر مشروطه» نوشته محمد دهقانی.

 در بخش ویژه این شماره با موضوع «محیط زیست و توسعه پایدار» این مطالب درج شده‌ است: «دگران کاشتند و ما خوردیم...» نوشته علی میرزائی، «جان زمین را گرفته‌ایم!» گفت‌وگو با رضا مکنون، «اکوساید یا جنایت علیه محیط زیست: گزیده آرای صاحب‌نظران در پنج دهه اخیر» از حسین فراستخواه، «منابع طبیعی و محیط زیست از دیدگاه اقتصادی سیاسی توسعه پایدار» از بایزید مردوخی، «زمین چرا گرم می‌شود» از یوسف ثبوتی، «آب و آبروی علم» از امیراحسان کرباسی‌زاده و «حمل و نقل شهری و آلودگی محیط زیست» نوشته شهاب‌الدین کرمانشاهی.

«انگار من زادمتان؛ تحلیلی بر غزل «یک متر و هفتادصدم» سروده سیمین بهبهانی» نوشته سعید رضوانی، و «دستاورد بزرگ دکتر محمد مصدق» نوشته بهروز برومند در بخش «نقد و نظر» منتشر شده است.

 همچنین «تاب» نوشته محمد خصیر با ترجمه نرگس قندیل‌زاده و «درد خفیف» از هارولد پینتر با ترجمه علی امینی نجفی در بخش «داستان و نمایشنامه» درج شده است.

بخش «رویداد و گزارش» هم با این مطالب همراه است: «به یاد تونی ماریسن»(۱۹۳۱-۲۰۱۹)، «به یاد بریان مگی» (۱۹۳۰-۲۰۱۹)، «به یاد غلامعلی بسکی» (۱۳۱۰-۱۳۹۸)، «به یاد فرانکو زفیرلی»(۱۹۳۱-۲۰۱۹)، «جایزه به بهترین‌های ۱۳۹۷» (گزارش مراسم سیزدهمین دوره جایزه مهتاب میرزائی) و «به یاد علینقی عالیخانی» (۱۳۰۷-۱۳۹۸).

«کتاب‌شناسی خاطرات حزب توده ایران»، تازه‌های کتاب، نبض امروز و انتقاد کتاب ۳۱ هم مطالب بخش «کتاب، کاریکاتور» هستند.

شماره ۱۲۲ فصلنامه اجتماعی، فرهنگی، هنریو ادبی «نگاه نو» با صاحب‌امتیازی و مدیرمسئولی علی میرزایی در ۲۶۰ صفحه با شمارگان ۴۴۰۰ نسخه و قیمت ۳۰هزار تومان منتشر شده است.

الوند بهاری، مژده دقیقی، محمد دهقانی، رضا رضایی، آبتین گلکار و حسین معصومی همدانی گروه مشاوران این مجله هستند.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...