کتاب «ابتکار در کارزار» نوشته علی‌اصغر مرتضایی‌راد توسط انتشارات راه یار منتشر شد.

ابتکار در کارزار» نوشته علی‌اصغر مرتضایی‌راد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «ابتکار در کارزار» همزمان با سالروز فرمان تاریخی امام خمینی(ره) برای تأسیس جهاد سازندگی، توسط انتشارات راه یار روانه بازار نشر شد.

نام ابتکار و خلاقیت در جبهه و جنگ که می‌آید ناخودآگاه ذهن‌ها درگیر ابتکارات بزرگ در حوزه‌هایی چون موشکی، نظامی، مهندسی رزمی، پل‌سازی و غیره می‌شود این نوع نگاه چندان هم بی‌راه نیست چرا که قطعاً ابتکارات بزرگ زاییده اراده مردان بزرگی است که عظمت وجودیشان باعث شده تا خداوند آنها را به عنوان الگو در معرض دید ما قرار دهد. اما این که ما ابتکار و خلاقیت را صرفاً محدود به کارهای بزرگ بکنیم یعنی باز مبتلا به بلای سانسور شده‌ایم و عملاً زیست انسانی جبهه را که شامل فرد به فرد و جمهور انسان‌های حاضر در جبهه می‌شود از یاد برده‌ایم.

به عبارت ساده‌تر این ابتکار ناشی از کار یا همان برکتِ ناشی از حرکت، صرفاً منحصر به انسان‌های بزرگی چون حسن تهرانی مقدم و ساخت موشک نیست بلکه به آن رزمنده‌ای که برای نجات رزمندگان از شر حشرات نیز دست به ساخت کرم سنگر می‌کند، یا آن پیرزنی که برای سالم رساندن آبلیمو به جبهه، با خمیر ترشیده، روی شیشه‌های آبلیمو را می‌پوشاند نیز می‌شود. او نیز در حد وسع خود برای کمک به جبهه حق حرکت کرده و خدا نیز به حرکت او برکت ابتکار را داده است.

انسان کویرنشین به خاطر زندگی در شرایط سخت به صورت ناخودآگاه دارای وجه اشتراک بسیار مهمی با انسان جبهه است. او نیز مانند انسان جبهه بند نافش با عسر بریده شده و می‌داند که باید برای نجات از تنگنای خاکی، کویر، دست و نگاهش به پهنه بیکران آسمان باشد. او هم مانند انسان جبهه استمدادش صوفیانه نیست بلکه برکت را در حرکت می‌جوید؛ برای همین صرفاً به قنوت به سمت آسمان قناعت نمی‌کند، بلکه زمین را می‌شکافد و کیلومترها زیر زمین قنات حفر می‌کند تا تشنگان کویر را سیراب کند و البته چون برای رسیدن به همین قطرات آب سختی کشیده، اهل قناعت است. این است فلسفه نامیدن یزد به شهر قنات و قنوت و قناعت.

حال وقتی این انسان را از کویر برداری و در جبهه بگذاری خواهی دید که دیگر لازم نیست او را به شرایط وفق دهی و فرمول حرکت و برکت را به او بیاموزی انگار او به صورت مادرزادی انسان جبهه بوده و فقط در جغرافیایی دیگر زیست می‌کرده است؛ او به صورت خودآموز و خودکار حرکت (کار) می‌کند و برکت (ابتکار) می‌بیند؛ این همان ریشه شهرت یزدی‌ها در جبهه به خلاقیت و ابتکار است. مسئله‌ای که رهبر انقلاب در کنگره چهارهزار شهید استان یزد به روی آن دست گذاشت و تأکید فراوان کرد.

کتاب «ابتکار در کارزار» روایتگر ابتکارات و خلاقیت‌های ساکنان کویر یزد در دفاع مقدس است ابتکاراتی که از سرچشمه وجودی انسان کویرنشین جوشیده و در جغرافیای جبهه سرریز شده است. ابتکاراتی که هرچند ساده و در ظاهر کوچک به نظر می‌رسند، اما برکاتی هستند که از حرکت انسان کویر شکل گرفته‌اند و مجموع آنها برشی از زیست انسان جبهه را تشکیل داده‌اند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«بعد از توسل رفتم بالای دکل دیده‌بانی؛ به نیرویی که آنجا مستقر بود گفتم لحظه‌به‌لحظه گرای سنگرهای دشمن را پشت بیسیم اعلام کن. بلافاصله آمدم پایین و رفتم سراغ نیروها و گفتم می‌خواهم با فرغونک صَدّام را بفرستم روی هوا! همه تعجب کردند فرغونک، سلاحی بود که حسین لطفیانی، فرمانده گردان الحدید آن را ابداع کرده بود؛ مینی کاتیوشا را روی یک فرغون دست‌ساز سوار کرده و یک باتری پیکان هم به آن وصل کرده بود. با هر هدف‌گیری برق از باتری جریان پیدا می‌کرد و با ایجاد جرقه و اشتعال لازم، گلوله را به صورت مستقیم به سمت دشمن پرتاب می‌کرد. مزیت اصلی این سلاح ابداعی این بود که با امکانات اولیه مینی‌کاتیوشا به سلاحی مستقیم‌زن و با قابلیت جابه‌جایی آسان تبدیل شده بود.

برای مقابله با ارتش کلاسیک عراق، آن هم با دست خالی چاره‌ای نداشتیم جز این که پایمان را از استانداردهای مرسوم جنگ فراتر بگذاریم و به ابتکارات نیروهایمان ایمان داشته باشیم.»

این کتاب با ۱۶۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۸۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...