کتاب «آشنایی با مذهب زیدیه» نوشته مرتضی‌بن‌زید محطوری‌ با ترجمه علی اسودی از سوی دانشگاه مذاهب اسلامی منتشر شد.

به گزارش مهر، نویسنده این کتاب از مراجع شیعیان و گروه انصارالله یمن بود که به شهادت رسید. علامه شهید محراب مرتضی بن زید محطوری از بزرگان مذهب زیدیه است. علامه محطوری الحسنی یکی از مراجع حوثی‌های یمن و جنبش انصارالله بود که در ۲۹ اسفند ۱۳۹۳ در حادثه تروریستی مسجد بدر و مسجد الحشحوش در صنعا که داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفت، به شهادت رسید.

«آشنایی با مذهب زیدیه» کتابی است مختصر که در آن به معرفی شخصیت زید بن علی، زندگی و احوال وی؛ چگونگی پیدایش مذهب زیدیه، مهم‌ترین اصول و رموز این مذهب اشاره تاریخی داشته است.

از بخش‌های مهم این اثر نگاه و توجه نویسنده به قرآن و استدلال‌های قرآنی و تفسیری و حدیثی در مذهب زیدیه است. معرفی مهم‌ترین آثار زیدیه در رشته‌های علوم اسلامی، معرفی شخصیت‌ها و دانشمندان اثرگذار زیدی مذهب؛ مراحل فقاهت و روش زید در استدلال از بخش‌های دیگر این کتاب است.

این کتاب در شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۱۵۶ صفحه و بهای ۲۰ هزار تومان منتشر شده است.

علامه مرتضی بن زید محطوری در ۱۳ رمضان سال ۱۳۷۳ هجری قمری مصادف با سال ۱۹۵۴ میلادی در روستای بنی اسد در منطقه محابشه یمن بدنیا آمد. او دارای مدرک دکترای دانشگاه قاهره در رشته اصول فقه بود. او در دانشکده الهیات و حقوق، دانشگاه صنعاء به تدریس اشتغال داشت و رئیس مرکز علمی و فرهنگی بدر، مسجد بزرگ بدر بود. این عالم برجسته یکی از تشکیل دهندگان شورای مجمع تقریب مذاهب اسلامی در یمن بود که توانست ارتباطات خوبی با علمای جهان اسلام برقرار کند.

وی همچنین از فقه زیدی و فقه شیعه به عنوان دو بال برای یک جسم یاد کرده و در این باره نوشته است: «هیچیک از کتاب‌های مهم زیدی را نمی‌بینید مگر اینکه از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در آن آمده و بهترین سند برای رسیدن به آموزه‌های اسلامی، اهل بیت (ع) هستند.»

شهید محطوری الحسنی همچنین مؤسس کرسی فقه زیدی در دانشگاه مذاهب اسلامی ایران بود.

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...