تاریخی مستتر در روایتِ عشق و پرواز | اعتماد


دنیای تئاتر با همه جذابیت و شکوهی که دارد، گاهی فقط تجسم است، تجسمی که نه در صحنه و با دیالوگ‌ها، ابزارها و صحنه‌آرایی‌ها که در تاریک‌روشن ذهن مخاطب خلق می‌شود. باید این استعداد را داشته باشی که در ذهنت آنچه در صحنه کوچک تئاتر امکان بازآفرینی‌اش نبوده، زنده و تپنده ببینی؛ اما این استعداد فقط یک روی سکه است و روی دیگرش که آن معجزه تجسم در تئاتر را محقق می‌کند، اعجاز قلم است. آنچه نمایشنامه‌نویس بر کاغذ نوشته و نمی‌شود بر صحنه کوچک تئاتر، بازآفرینی‌اش کرد؛ اینجاست که قلم و مکتوب، قدرت و شکوهش را به رخ می‌کشد؛ روایت «فعل» محمد رضایی‌راد یکی از همین نمایشنامه‌هاست با جلوه و شکوه بی‌بدیل قلم و مکتوب، روایتی که هم ایماژ بصری یکتایی دارد و هم کتابچه‌ای نفسگیر و دلنشین است و همچون دیگر آثار این نمایشنامه‌نویس، تاریخ‌مند.

فعل» محمد رضایی‌راد

نویسنده موفق شده در قالب روایتی کوتاه، قصه زیبایی بیافریند که چه بر صحنه و چه در ذهن مخاطب گیرایی و تجسمی موثر دارد. روایتی که در عین سادگی و ایجاز، درهم‌تنیده‌ای است از مولفه‌های مختلف، از روابط انسانی و زیست اجتماعی بگیر تا ادبیات کلاسیک و مفاهیمی همچون عشق، تصوف، عرفان و این همه در دل رهیافتی خلاقانه، رفت و برگشت‌هایی به خوبی در هم چفت شده از گذشته و حال و آینده. «فعل» قصه‌ای است که ظاهرا با دستور زبان فارسی شروع می‌شود، اما تا ژرف‌ترین درونیات انسان ره می‌سپارد آنجا که آدمیزاد در برابر عشق درنای کوچکی است که فقط پرواز می‌تواند کردن. «فعل» روایت بزنگاه زندگی عاطفی فرهاد کاتب، دبیر ادبیاتی است که از دل پژوهش بدیعش درباره چیستی و ماهیت فعل، قدم به محمل‌های بزرگ‌تری می‌گذارد، تنهایی انسان، عشق، رهایی، رستگاری و امید و مرگ. او معشوق نمادینی می‌شود برای کسانی که هر یک در پی تحقق یک آرزو همچون پروانه‌هایی بر گرد شعله چراغی در شب بال می‌زنند.

فرهاد برای این چراغ روشن بودن همه آن شوریدگی‌های کاریزماتیک را دارد، او حتی وقتی از موضوع پایان‌نامه‌اش سخن می‌گوید شوریده‌وش است. فرهاد حتی از میان این شوریدگی نیز کلماتی نمادین بیرون می‌کشد که ناظر بر اجتماع و تغییر و انقلاب است: «انگار که فعل جزو انقلابی زبان است.» و در این میان نویسنده گاه و بی‌گاه از گفتمان صوفیانه، از شطحیات شیخ روزبهان و غیرهم مثال‌هایی می‌آورد، اینها بنیادهای معنوی روایتند: «به صحرا شدم عشق باریده بود و زمین ‌تر شده بود... دریغا از عشق چه توان گفت و از عشق چه نشان شاید داد و چه عبارت توان کرد.»

و در این میان رضایی‌راد، از آن نگاه تاریخ‌گرایانه محبوبش نیز غافل نیست و از همین رو است که با زیرکی نمادگرایانه‌ای، گل‌خانم، سرایدار مدرسه را نمادی از تاریخ بازمی‌نمایاند، همه جا حاضر و در حال ثبت کنش و کردار آدمیان: «من تاریخ این مدرسه‌ام آقا. هیچ‌ کی گل‌خانم رو به حساب نمی‌آره، اما من هستم. این گوشه کنارها می‌پلکم و همه چی رو می‌بینم.» افزون بر این، در دیالوگ‌های میان مدیر مدرسه و معلم نیز ردپای این تاریخ‌گرایی پررنگ‌ است: «مشابهتی میان دوران حسنک وزیر و دوران ما وجود نداره... و مسائل صنفی ما معلم‌ها هم به دانش‌آموزها مربوط نمیشه... و بحث درباره خودکامگی و عدالت ربطی به شرح درس شما نداره.» آیا فرهاد کاتب افزون بر نقش نمادین معشوق‌وارش که برای رهایی از تنهایی و رستگاری باید بدو درآویخت، نماد یک نسل از یک دوره تاریخی هم به شمار می‌آید؟ و از همین رو است که در واپسین صفحات نمایشنامه، فرهاد نه یک قهرمان صوفی‌وش که یک معلم غمگین و شکست‌خورده است:

«سعی می‌کنم بهشون بفهمونم فعل باید بتونه زندگی همه ما رو تغییر بده. اما نمی‌تونم، چون خودم هرگز نتونستم. اونها زیرزیرکی می‌خندن. معلم پیرشون رو دست می‌ندازن. مسخره‌م می‌کنن. من می‌فهمم، اما چیزی نمی‌گم. عیبی نداره، بذار خوش باشن. من بهشون کاری ندارم. من درسم رو میدم. برای اون صندلی خالی درس میدم.» و آیا به این ترتیب فرهاد خود بخشی از تاریخ است که شنیده نمی‌شود؟ که در پویایی زمان منفعل است؟ که در عذاب وجدانی دیرپا مستغرق است؟ این همه را باید در «فعل» بازجست و از «فعل» به درآمد و در دیگر روایت‌های رضایی‌راد به دنبال مشابهاتش گشت.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...