چاپ چهارم نمایشنامه «هِدا گابلر» [Hedda Gabler] و چاپ پنجم نمایشنامه‌های «خانه عروسک» و «اشباح» [Gengangere یا Ghosts] جملگی از آثار هنریک ایبسن توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.

هدا گابلر» [Hedda Gabler]  هنریک ایبسن

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، هنریک ایبسون، نمایشنامه نویس مشهورِ نروژی را با آثاری چون خانه عروسک، اشباح و هِدا گابلر می‌شناسند. خانه عروسک و اشباح به ترتیب در سال‌های ۱۸۷۹ و ۱۸۸۱ منتشر شدند و هِدا گابلر نیز در سال ۱۸۹۰.

داستان خانه عروسک به زندگی زنی به نام نورا می‌پردازد که از کودکی تا وقتی که او را بر روی صحنه نمایشنامه می‌بینیم، جز شکست خوردن در پیکار زندگی، راه دیگری برای او متصور نیست. نورا هرگز فرصت و اختیار این را نیافته است که حقایق ابتدایی زندگی اجتماعی را درک کرده و در خود پرورش دهد و حال نیز شوهرش همچون عروسکی با او برخورد کرده و از او محافظت می‌کند. هنگامی که شوهر نورا به وی گوشزد می‌کند که قبل از هر چیزی او وظیفه مادری و همسری دارد، در جواب می‌گوید «قبل از هرچیز من یک انسان هستم.» نورا در نهایت خانه و شوهرش را ترک می‌کند.

نمایشنامه ایبسن بلافاصله پس از اجرا با انتقاد و اعتراض مواجه شد و برخی آن را رساله‌ای ضد ازدواج پنداشتند. پیکان انتقاد آنان جایی بود که نورا خانه و همسر خود را ترک گفت. هرچند که ایبسن در اثر خود به میان کشیدن رفتار پدر نورا با وی، که همچون دختری نازپرورده است و همچنین رفتار شوهر او، درصدد بود این نکته را بیان کند که هیچ‌کدام از این دو نفر اجازه ندادند که نورا حقایق ابتدایی زندگی خویش را درک کند. اما از آنجایی که این بزنگاه‌های نمایشنامه نتوانست مخاطبان را قانع کند، ایبسن دست به کار نوشتن نمایشنامه اشباح شد.

شخصیت اصلی این نمایشنامه، داستانی دارد معکوس و ورای نورا. خانم آلوینگ که شوهری فاسدالاخلاق دارد تصمیم می‌گیرد تا از ترس حرف مردم، زندگی با او را ترک نگفته و ادامه دهد. ایبسن در نهایت تصویر شخصیت اول این نمایشنامه خود را چنان نشان می‌دهد که با وجود خرج کردن تمام عمر و سعادتش، عاقبت خود دچار مصائبی دلخراش می‌شود.

ایبسن در این دو نمایشنامه در پی نمایاندن پیچیدگی‌ها و دشوارهای رفتار آدمی در هنگام گرفتار شدن در تعارض میان عشق، عرف و آداب تحمیلی است. او البته با نقد تحکم قدرت این نهادها در سرکوب کردن فردیت آدمی، جانب آزادی را می‌گیرد. در سال ۱۳۳۹ بنگاه ترجمه و نشر کتاب هر دو اثر را در قالب یک کتاب و به ترجمه مهدی فروغ منتشر کرد.

هیاهوی منتقدان ایبسن با وجود انتشار کتاب اشباح فرو ننشست تا آنکه هنریک ایبسن در سال ۱۸۹۰ هِدا گابلر را به روی صحنه برد؛ نمایشنامه‌ای که در چهار پرده تنظیم شده و در آن برخی از صفات انسانی به بلیغ‌ترین وجه خود جلوه کرده است و خواننده را متاثر می‌کند. این اثر در واقع قدرت ایبسن را در صورتگری چهره‌های زشت و خوی‌های ناپسند بشری به خوبی نشان می‌دهد. هِدا گابلر با ترجمه مینو مشیری از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب و در سال ۱۳۵۱ منتشر شد.

انتشارات علمی و فرهنگی در دهه‌های گذشته هر سه اثر را تجدید چاپ کرده است و حالا چاپ پنجم خانه عروسک و اشباح به قیمت ۲۶ هزار تومان و چاپ چهارم هِدا گابلر با قیمت ۱۸ هزارتومان در دسترس مخاطبان است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...